رهروان عشق

رهروان عشق

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • رهروان عشق

دلتنگی مادرانه

20 خرداد 1404 توسط کوثر نهاوند(مهاجر إلی الله)

یک روزی می آید که بعد از آن دیگر مهم نیست فردایی در کار هست یا نه ؟
آن روز ،روزی است که مادرت در کنارت نیست …
.
.
.
یادم نمیرود در سوز یخبندان رفتنت را
آن روز من بی مادر شدم
و
امام زمانم گرد یتیمی و بی پدری بر سرش نشست!!
.
.
راستی غم بی مادری طاقت فرساتر است یا بی پدری؟!!
نمیدانم!! اسیر نبودن ها هستم!!خدا نکند کسی نباشد!!
.
.
مهم نیست چند سال از نبودنت میگذرد … هر زمان دلتنگت میشوم… دلم میخواهد فریاد بزنم مادر کجائی ؟؟؟ آغوشت آرامم میکند؟؟!!
همیشه برایت از غمها گفتم اما هیچ وقت از غمهایت نگفتی!!
مادر جان…من هرگز بهشت را در زیر پاهایت ندیدم چراکه زیر پاهای تو آرزوهائی بود که از آن به خاطر من گذشتی

مادرم ، باری دیگر به خوابم بیا و قدمهایت را بر روی چشمانم بگذار تا چشمانم بهشت را نظاره کنند …آغوشت بهشت من است

مادرم روزی که پرواز کردی قلبم را به پاهایت گره زدم تا مبادا در این هیاهو فراموش کنم تورا !!!!!

نبودن هایى هست که هیچ بودنى جبرانش نمی کند و آدمهایی هستند که هرگز تکرار نمی شوند و تو آنگونه ای مـــــــــــــــادر …..…

بوسه ام نثار تو مادر که نه تکرار می شوی و نه تکراری …
#حوزه_نهاوند
#مادر
#دلتنگی
#سالروز
#تولیدی_به_قلم_خودم

1481022679_.png

 نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

وقت ندارم بهش پیامک میدم

20 خرداد 1404 توسط کوثر نهاوند(مهاجر إلی الله)

خیلی وقت است به خاله و عمه سر نزده ام،وقت نمیکنم.

راستش خوشم نمی آید،قبل تر ها بیشتر رفت و آمد میکردیم،ولی الان هر وقت مامان میگوید برویم به خاله ات سر بزنیم،کلاس ودرس را بهانه میکنم.

هر وقت میگوید عمه ات حال ندارد برویم احوال پرسی، اخم هایم را در هم میکشم و میگویم:

“از اخلاقشان خوشم نمی آید،مگر آنها حال مارا میپرسند؟!”

اصلا مامان جان دنیا عوض شده،نمیشود هر روز شال و کلاه کنیم و برویم عیادت و احوال پرسی که!

از جمع و گروهها فامیلی خوشم نمی آید،بیشتر گروه هائی که عضو هستم غریبه اند و اعضای ناشناس،پیش اینها راحت ترم،نیاز نیست هی مواظب رفتار و حرفهایم باشم،هروقت هم دلم خواست میتوانم از گروه خارج شوم و آب از آب تکان نخورد.

هدیه فرستادن برای اقوام در لحظه مرگ!

تعجب نکنید امام است دیگر،دنیای معرفت و محبت،برای تمام خویشان و نزدیکان هدیه و تحفه فرستاد،حتی کسانی که با امام دشمنی داشتند و قصد داشتند جان امام را بگیرند.مثل حسن افطس

سالمه کنیز امام جلو آمد و با ناراحتی پرسید: هفتاد دینار برای حسن افطس؟! او با دشنه و خنجر به شما حمله کرد و قصد جانتان را داشت!

امام لبخندی زد و فرمود:

یَا سَالِمَةُ إِنَّ اللّٰهَ خَلَقَ الْجَنَّةَ وَطَیَّبَهَا، وَطَیَّبَ رِیحَهَا، وَإِنَّ رِیحَهَا لَتُوجَدُ مِنْ مَسِیرَةِ أَلْفَیْ عَامٍ، وَلَا یَجِدُ رِیحَهَا عَاقٌّ، وَلَا قَاطِعُ رَحِمٍ». (1)

سالمه! خداوند بهشت را آفرید و بوی آن را بسیار خوش و مطبوع کرد،بوئی که از فاصله ی دو هزار ساله به مشام میرسد،ولی کسی که عاق و قطع رحم کند این بو را حس نمیکند.

———–

1)الکافی (ط - دار الحدیث)؛ ج‌13، ص:463

ما باشیم چه میکنیم؟!

ما فقه جعفری خوانده ایم و بیشتر احادیثمان را مدیون امام صادق(ع) هستیم.

چگونه نماز میخوانیم؟ چگونه به اقوام مان اهمیت می دهیم؟

دلمان میخواهد در خلوت خودمان باشیم و سر در شبکه های مجازی داشته باشیم،هیچ کس مزاحممان نشود و تا میتوانیم رفت و آمد را کم کنیم.

دوستان جدیدی پیدا کنیم و هر روز در گروههای بیشتری عضو شویم،ولی وقتی صحبت مهمانی رفتن و سراغ گرفتن از اقوام میشود خیلی راحت بگوئیم:

“وقت ندارم،بهش پیامک میدهم”

ویادمان میرود که سر زدن و دلجوئی از فامیل یکی از سفارشهای امام بوده است.

نویسنده: کوثر نهاوند(مهاجر إلی الله بِشِهابِ قَبَس)
#ناب_11
#تولیدی_به_قلم_خودم

1482921955_.jpg

 نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

دلنوشته ها

20 خرداد 1404 توسط کوثر نهاوند(مهاجر إلی الله)

الان همه دنبال علم هستند، خیلی هم خوب است،علم آموزی بالا رفتن دانش بشری و پیشروی به سوی یک زندگی مدرن است.



دارنده علم و دانش مدرک میگیرد، همه جا عزیز و محترم شمرده میشود، دکتر و مهندس میخوانندش و همه جا بر صدر می نشانندش، به همین دلیل بعضی ها بچه ی شان را مهندس و دکتر میخوانند تا با این القاب انس بگیرند و در آینده ،که کاره ای شدند، غریبی نکنند، اما خدا کند که همه مدرک واقعی گرفته باشند!



یعنی چند صباحی درس خوانده باشند و جان کنده باشند،کنکور داده باشند و واحد ها را یکی پی از دیگری پاس کرده باشند.تب مدرک گرائی بالا رفته است و شنیده شده در نا کجا آباد ،بعضی ها مدرک تقلبی گرفته اند. وقتی همه دوست دارند مدرک phd داشته باشند، وقتی شبانه روز فقط 24 ساعت است و بعضی ها وقت علم آموزی ندارند،مدرک تقلبی رواج پیدا میکند.



اصلا بد فکر نکنید،وقت ندارند.مثلا یک آدم مهم شده اند و همه کارمندان زیر دستشان دکترا گرفته اند،حالا زشت است که مدیرشان بی مدرک باشد،مجبور است از یک دانشگاه یا مؤسسه ای ، مدرک جور کند،مثلا دکترا از دانشگاه هاوائی.حالا همه دکتر صدایش میکنند،هیچ کس هم به فکر اصالت مدرک نیست. اصلا کی میرود این همه راه را؟



تا صدایش در بیاید که مدرک تقلبی است و این مسئول محترم هیچ وقت دانشجو نبوده و با عرض معذرت دیپلم ردی است،بازنشسته شده و قال قضیه کنده شده است.بالاخره مدرک گرائی مهم شده و هرکس میخواهد بگوید که من خیلی درس خوانده ام و خیلی خیلی دود چراغ خورده ام. این از حال و روز قرن پانزدهم هجری است قرنی که ما در آن زندگی میکنیم.

*****

چشم ها را ببندیم خود را آرام آرام ببریم به قرن دوم هجری، قرنی که بزرگترین دانشمند دوران در آن زندگی می کرده است.قرنی که چهار هزار دانشمند سر کلاس او می نشستند. چهار هزار نفر خیلی زیاد است،حساب کنید چند تا دانشگاه و دانشکده و کلاس درس می خواهید برای پرورش چهار هزار دانشمند از جنس ابو حمزه و جابر.

امام صادق(ع) دانشمند بود و اهل علم،برایش مهم بود که همه مردم با مذهب شیعه و اسلام آشنا شوند.چهار صد نفر از بهترین شاگردانش را انتخاب کرد،آموزشهای ویژه ای به آنها داد و به عنوان سفیر فرهنگی به شهرهای مختلف فرستاد.نتیجه تدبیر عالمانه آن امام،کاروان مردمی بود که به عشق دیدار امام و بهره مندی از دانش او به مدینه وارد میشدند و سر کلاس او می نشستند.

*****

چشمهایتان را باز کنید ما شاگردان مکتب امام صداق(ع)هستیم که از بین مردمان این دیار انتخاب شده ایم تا به عنوان طلبه آموزش داده شویم و به عنوان مُبَلِغ ،فرهنگ اسلامی را گسترش بدهیم..فرهنگ اسلامی فقط فلسفه و کلام نیست.فرهنگ اسلامی سبک زندگی اسلامی هم هست…یادمان باشد آدم های بزرگ و اساتید به نام از روی شاگردانشان شناخته میشوند…پس طوری تحصیل کنیم و شاگردی کنیم که امام صادق (ع) فرمود:


«معاشر الشیعة کونوا لنا زینا و لاتکونوا علینا شینا، قولوا للناس حسنا و احفظوا السنتکم و کفوها عن الفضول و قبیح القول »

ای گروه شیعیان! همواره زینت ما باشید و مایه ننگ ما نگردید، با مردم نیک سخن گویید، مراقب زبان خود باشید و آن را از گفتار بیهوده و زشت باز دارید .

بحار، ج 11، ص 310 .

نویسنده:کوثر نهاوند(مهاجر إلی الله بِشِهابِ قَبَس)
#ناب_11
#تولیدی_به_قلم_خودم

 نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

سخت ترین کار دنیا

20 خرداد 1404 توسط کوثر نهاوند(مهاجر إلی الله)

سخت ترین کار دنیا چیست؟


نماز بخوانیم؟ ؟


در گرمای تابستان زیر برق آفتاب 1817 ساعت گرسنگی و تشنگی بکشیم و زمین بیل بزنیم و روزه بگیریم؟؟


اصلا نه جانمان را کف دست بگیریم و به میدان جنگ برویم و جهاد کنیم؟


شایدهم دادن خمس و زکات برای کسی که جانش به مالش وصل است از همه چیز سخت تر است؟؟


امانه!
امام صادق (ع) در وسائل الشیعة؛ ج‌15، ص: 255 یک حدیث دارند که سخت ترین کارهای دنیا را به ما معرفی میکنند.


أَشَدُّ الْأَعْمَالِ ثَلَاثَةٌ:


بند اول: إِنْصَافُ النَّاسِ مِنْ نَفْسِکَ- حَتَّى لَا تَرْضَى لَهَا مِنْهُمْ بِشَیْ‌ءٍ- إِلَّا رَضِیتَ لَهُمْ مِنْهَا بِمِثْلِهِ


رفتار منصفانه:


دلم میخواهد همیشه او اول زنگ بزند و حالم را بپرسد،دلم میخواهد اول او من را دعوت کند،بعد دخترش را،خب من عروس هستم و حساس،مادر شوهر باید هوایم را داشته باشد،نگذارد سرگاز بروم و توقع نداشته باشد ظرف ها را بشویم،همین که به او سر میزنیم و احوالش را می پرسیم کافی است دیگر!


هر روز صبح اولین کاری که انجام میدهم این است که گوشی را بردارم و به مادرم زنگ بزنم و شماره مامانم را بگیرم. قبل از هر مهمانی اولین هماهنگی را با مادرم می کنم،اگر مامانم نتواند کل مهمانی را به هم می زنم،مهمانی بدون مادر آخر صفا نداره،بالاخره مادر است دیگر باید هوایش را داشته باشم.


وقتی خانه اش می روم دلم نمی خواهد او آشپزی کند،خودم غذا می پزم، بنده خدا یک عمر پخت و پز کرده، حالا نوبت من است که آرامشش را فراهم کنم.وقت هائی که آنجا هستم ظرفها را بشویم و نگذارم که دست به سیاه و سفید بزند.مادر است دیگر!


امام صادق (ع) فرمود: سخت ترین فرائض الهی بر مردم سه چیز است: داشتن رفتار منصفانه با مؤمنان به طوری که انسان برای آنان همان را بپسندد که برای خود می پسندد.


بند دوم:وَ مُوَاسَاتُکَ الْأَخَ فِی الْمَالِ-


کمک مالی به برادر دینی:


خدائیش از اول کارم گرفته و در آمدم خوب است، ولی پولها بی برکت است.نه اینکه نیاید، هر ماه چندین میلیون پول می آید و تند تند خرج میشود و می رود.


اصلا پولی برایم نمانده که!


برادرم کارگر ساده یک مغازه علافی است.من نمیدانم چطور با حقوق بخور نمیر کارگری، زندگی اش را میچرخاند.تازگی ها چندین بار به من رو انداخته است.یکبار برای پیش خانه،باردیگر برای مریضی پسرش،بار دیگر برای قسط ماهیانه یخچالش.


با خودم چرتکه انداختم دیدم اگر بخواهم پنج میلیون تومن رو به او بدهم باید قید گرفتنش را بزنم.اصلا چطور میتواند با این همه قرض و قسط و بد بختی پول مرا پس انداز کند و به من پس بدهد؟


امام صادق (ع) فرمود: دومین کار کمک به برادر دینی است.وقتی این حدیث را دیدم جا خوردم. من کمک خود را از برادر خونی ام دریغ کردم چه برسد به برادر دینی!


واقعا که پول خرج کردن در راه خدا و کمک کردن کار خیلی خیلی سختی است!


بند سوم: وَ ذِکْرُ اللَّهِ عَلَى کُلِّ حَالٍ-


یاد خدا در همه حال:


تنظیمش کرده ام روی دانلود خودکار،یک ساعت که سراغ گوشی ام نروم ده ها فیلم و عکس و آهنگ به گالری ام اضافه میشود.
سر فرصت یکی یکی میبینمشان و هر کدام را که دوست ندارم حذف میکنم،خیلی ها را هم برای این گروه و آن گروه ارسال میکنم.دنیای جالبی است فضای مجازی! رودر رو روی مان نمیشود در مورد همه چیز حرف می زنیم. خوبی اش این است که چشم توی چشم نیستیم و راحت تر هستیم.


هر عکسی را میبینم، هر فیلمی را چندین بار دانلود میکنم، هر دفعه به خودم قول میدهم از این گروهها خارج بشوم و سراغ این عکس ها و فیلمها نروم. اما چه کنم که جوانم و پر شور و حرارت…شروشوری که پاهایم را بسته و رهایم نمیکند.مادر میگوید: وقتی این همه موقعیت گناه فراهم است، مرد میخواهد که چشم و دلش را پاک نگه دارد.


راستی امام صادق (ع) چه زیبا این حدیث را برای امروز من و شما گفته است.
یاد خدا باعث میشود همه کار های حرام را ترک کنید..یاد او فقط زبانی نیست و در لحظه لحظه زندگی جاری است.
یاد خدا در همه حال ،منظور گفتن سبحان الله و الحمد لله نیست،بلکه مقصود یاد خدا کنار عملهای حرام و ترک آنها برای خداست.

نویسنده: کوثر نهاوند(مهاجر إلی الله بِشِهابِ قَبَس)
#ناب_11
#تولیدی_به_قلم_خودم

1482922459_2.jpg

 نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

حواسمان باشد جابر را ندزدند

20 خرداد 1404 توسط کوثر نهاوند(مهاجر إلی الله)

حواسمان باشد جابر را ندزدند!!!
آدم های بزرگ و اساتید بنام از روی شاگردان شان شناخته میشوند،مثلا میگویند:
امام خمینی (ره)از شاگردان آیت الله بروجردی بوده است و یا اینکه دکتر حسابی از شاگردان انیشتین بوده است و ما مقام و منزلت آن استاد را می فهمیم و درک میکنیم. حالا حساب کنید امام صادق (ع)که چهار هزار شاگرد نخبه و بنام داشتند، مثلا همین جابر بن حیان را در نظر بگیرید.
هر جا حرف از شیمی باشد اسم جابر هم هست و افتخار ما ایرانی هاست که جابر یک دانشمند ایرانی است. کسی که بسیاری از روابط و معادلات شیمی را به صورت یک قانون مدون کرد و سر از کنش و واکنش های شیمیائی درآورد.
البته هر چیز ارزشمند را باید درست و حسابی نگه داری کرد.خیلی از غربی ها،جابر را به عنوان یک ایرانی نمیشناسند و او را عرب میدانند،بعضی ها هم پا را فراتر گذاشته و جابر را اندلسی معرفی کرده اند.
آخر خراسان کجا و اندلس کجا؟ به هرحال باید مواظب مفاخرمان باشیم و چهار چشمی بپائیم شان که کشورهای دیگر به نام خودشان ثبت نکنند.
دایره المعارف بریتانیا در مورد جابر مینوسند:"جابر از شاگردان امام بوده،همه ی علم ها را از امام کسب کرده و از دانشمندان بنام قرن دوم است،ولی معلوم نیست شیمی را از امام یاد گرفته باشد!!"(1)
ظاهرا نه تنها باید مواظب سرقت مفاخرمان باشیم باید مواظب اساتید و مذهب مان هم باشیم! آخر مگر میشود جابر،که همیشه وهمه جا همراه امام بود و مثل یک خانه زاد در خدمت ایشان بود، امام را که مظهر دانائی و علم بیکران بوده است رها کند و برود جای دیگر علم شیمی فرا بگیرد؟! خود جابر در چند جا محکم و قاطع بیان کرده است که هرچه آموخته ،از محضر امام آموخته بوده و جز ایشان استادی نداشته است.
با یک کم فکر هم میشود به نتایج روشنی رسید،چراکه همه دانشمندان و بزرگان آن عصر از شاگردان امام بوده اند که در سرتاسر گیتی پخش شده و به آموزش مشغول بودند.
حالا خوب است که جابر اول همه گفته هایش بیان کرده:
“قال سیدی جعفر الصادق (ع)”
یعنی مولا و بزرگ من امام فرموده است، ولی مگر رها میکنند؟!
میگویند:منظور امام نیست و جابر این همه ارادت را به جعفر برمکی داشته و منظورش او بوده است.
خلاصه آشفته بازاری است در تاریخ.! بِکِش بکِش عجیبی است در سرقت بزرگان و دانشمندان!
این حرف ها راکه رها کنیم یک نتیجه خوب می گیریم:"همه دنبال دزدیدن طلا هستند،نه سرقت یک کیلو سیب زمینی.
وقتی همه مدل،دوست دارند شاگرد امام ما را بدزدند و به نام خودشان ثبت کنند،ما میتوانیم به بزرگی و ارزش دانشمند شیعه ی ایرانی مان افتخار کنیم و با غرور بگوئیم تازه این یکی از شاگردان امام صادق (ع) است!!
چهار هزار تا ! آفرین و هزار مرحبا به این استاد بزرگ که توانسته اند چنین شاگردانی را در میان بگیر و ببند خلیفه های عباسی تربیت کنند!!
اگر چه خلفای عباسی سعی میکردند خودشان را دوستدار امام نشان دهند ولی هرجا که توانستند مانع تراشی کرده و جلوی گسترش مکتب جعفری را بگیرند…
_______
(1):نقل از کتاب یک دانشمند واقعی ص 12

نویسنده: کوثر نهاوند(مهاجر ألی الله بِشِهابِ قَبَس)
#ناب_11
#حوزه_نهاوند
#تولیدی_به_قلم_خودم

1483291002_2.jpg

 نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 129
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

موضوعات

  • همه
  • احکام نو پدید
  • اخبار
  • به سوی ظهور
  • تبلیغات
  • تبلیغات
  • تبلیغات
  • تبلیغات
  • حجاب و عفاف
  • درباره مدیر
  • دفاع مقدس
  • دلنوشته ها
  • دینی
  • دینی،سیاسی
  • دینی،مذهبی،سیاسی
  • روز مادر
  • سواد رسانه ای
  • سیاسی
  • سیاسی
  • سیاسی،دینی
  • عکس نوشته
  • عکس نوشته ها
  • مذهبی،دینی
  • نسیم خدا
  • نوروز 96

آیتم ها

  • دلتنگی مادرانه
  • وقت ندارم بهش پیامک میدم
  • دلنوشته ها
  • سخت ترین کار دنیا
  • حواسمان باشد جابر را ندزدند
  • ترسیم لحظه مرگ
  • افضل اعمال
  • شرط آمرزش گناهان گذشته و آینده
  • جراحی زیبایی بایدها و نبایدها
  • اعمال شب و روز عیدقربان
  • روز عرفه
  • اعمال روز عرفه
  • سکوت معنا داربر پیکر امام خمینی ره
  • حکایت امام خمینی (ره) ونانوا
  • شعر صلوات بر روح خدا
  • بخشی از وصیت نامه امام روح الله (ره)
  • نقطه شروع انقلاب حضرت مهدی (عج)
  • ملاک شناخت دوست و دشمن اهل بیت
  • عزت و زلت مومن
  • شب عشق

کاربران آنلاین

ساعت

ساعت فلش

کد موس یا ضامن آهو

جستجو

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس