07 اردیبهشت 1403
دل تنگم برایت مادر ازآن نالم که مادر دربرم نیست،صفای سایه او برسرم نیست،مراگر دولت عالم ببخشند،برابر با نگاه مادرم نیستچه زود رفتی،زودتر از آن زمانی که دخترت را با دستان خودت به خانه بخت بفرستی،زودتر از آن زمانیکه نوه های عزیزت را در آغوش بگیری،دلم برای… بیشتر »
نظر دهید »
05 اردیبهشت 1403
برای بار دوم باردار شدم اما این بار با دفعه بعدی خیلی فرق میکرد به هر قیمتی که شده بود نمیخواستم دوباره بچه ام رو از دست بدهم آنقدر ترس و وحشت از سقط داشتم که از جایم تکان نمیخوردم البته ناگفته نماند وقتی که از جایم بلند میشدم و خانه را مرتب میکردم و آش… بیشتر »
05 آبان 1397
اربعین آمده، زینب کبری (س) دارد می آید،او یک دنیا خاطره دارد. فرصت کافی برای گریه کردن نداشته است،به او مهلت صحبت کردن و درد دل با برادرش ررا ندادند،از شام برای برادرش سوغات آورده. سوغاتیهای او بدن های کبود و صورتهای سوخته و بدنهای لاغر و نحیف بچه های… بیشتر »
03 آبان 1396
شب شهادت حضرت رقیه (س) در شام،شام غریبان واقعی کاروان کربلاست. تمام غریبان اگر دفتر خاطرات همراهان این سه ساله را بخوانند، غریبی خود را فراموش میکنند….. رقیه جان! سر بابا را چطور نشانت دادند؟ وقتی سر بابا را دیدی چطور نگاه میکردی؟ به کجای صورت… بیشتر »
27 خرداد 1396
خرما به دوش نیمه شبها دل بریده است!!!!!!!خداحافظ تو ای مولای عالمزداغت شد دل عالم پر از غمخدا حافظ تو ای بابای زینببببن جانها زداغت گشته بر لبخداحافظ تو ای در خون نشستهتو ای نان آور و باب یتیمانشب بیست و سوم ماه رمضان است،چهار شب است که مسجد و محراب کو… بیشتر »