عکسهای رهبری
پس می زنم لحظه ها را….
تا برسم به بلندای آغوش مردانه ات…
که در آغوشم بگیری…
ومن دنیایم را ببازم در پس عطر تنت….
مرد من!
مهربانم!
مخاطب عاشقانه های من!
زن نبوده ای که بدانی دستهای مردانه ات که در دستم باشد حکم دنیا را برایم دارد!
تا وقتی دستهای گرمت را در دست دارم خوشبختم….
خداحافظ تو ای مولای عالم
زداغت شد دل عالم پر از غم
خدا حافظ تو ای بابای زینب
بببن جانها زداغت گشته بر لب
خداحافظ تو ای در خون نشسته
تو ای نان آور و باب یتیمان
شب بیست و سوم ماه رمضان است،چهار شب است که مسجد و محراب کوفه انتظار آقا را میکشد ولی افسوس که این انتظار هرگز سر نخواهد رسید…
با پای دلمان سری به کوفه و خانه غم زده آقایمان بزنیم. امشب خانه علی (ع) چه خبر است؟؟
معمولا مردم چندین شبانه روز برای عرض تسلیت به خانه صاحب عزا میروند فرزندان داغدار روی پا ایستاده و به احساسات مردم پاسخ میدهند.
اما وقتی پاسی از شب میگذرد و همه به خانه هایشان برمیگردند ،مصیبت زدگان گاهی به جای خالی بابا نگاه میکنند و اشک میریزند و گاهی به صورت یکدیگر خیره میشوند و دلشان برای همدیگر میسوزد.
اما عزیزان فاطمه (س) شاید حالشان بدتر از اینها باشد آخر پدرشان ازطرفی بهترین پدرها بود و از طرفی خیلی غریب و مظلوم بود. فقط خدا میداند با چه سوزی اشک میریزند.
زاشک دیده شستیم بسترت را
کفن کردیم شبانه پیکرت را
دعا کردیم دعا کردیم که در قبر
نبیند مادرم زخم سرت را
نویسنده: کوثر نهاوند(مهاجر إلی الله بِشِهابِ قَبَس)
زبان حال دختر با پدر:
به جنت می روی با حال خسته
شوی مهمان یک پهلو شکسته
زبس مشتاق دیدار خدائی
نگاهت میزند حرف جدائی
ببین ذکر لبم أمن یجیب است
بگو به مادرم زینب غریب است
السلام علیک یا ابا الحسن….
آسمان از غم گریبان چاک کن
فاطمه! دستی برون از خاک کن
همسرت افتاده در محراب خون
خون رخسار علی را پاک کن
خدایا امشب شب نوزدهم است همان شبی که شنیدن نامش دل زینب (س) و ام کلثوم (س) را به لرزه در می آورد،اما شنیدن نامش سراسر وجود أمیر مؤمنان (ع) را غرق شادی و سرور می سازد.!!!!!!!
آری آن آقائی که عمری در انتظار شهادت نشسته بود،اکنون به آرزوی دیرینه اش می رسد و با فرود آمدن ضربت شمشیر آرامش یافته و سرود ” فزت و رب الکعبه” را با تمام وجودش سر میدهد!!!!!!
در و دیوار کوفه،ماتم زده او میشود،مسجد و محراب دیگر صوت دلربایش را نخواهد شنید و فرزندانش در غم دائمی فرو خواهند رفت…
خدایا!!!
امان از ساعتی که حسنین (ع) به مسجد آمدند و دیدند بابا در محراب خون است و امان از دل زینب(س)!!!!!!!!
ای دختر عزیزم ، زینب نازنینم
الهی من بمیرم اشک تو را نبینم
حالا چه وقت گریه است، گریه هاتو نگهدار
برای لحظه های خیمه بی علمدار
گریه هاتو نگهدار برای لحظه ای که
حسین میرود به میدان میشود غریب و تنها