رهروان عشق

رهروان عشق

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • رهروان عشق

خاطرات بارداری

05 اردیبهشت 1403 توسط کوثر نهاوند(مهاجر إلی الله)

برای بار دوم باردار شدم اما این بار با دفعه بعدی خیلی فرق میکرد به هر قیمتی که شده بود نمیخواستم دوباره بچه ام رو از دست بدهم آنقدر ترس و وحشت از سقط داشتم که از جایم تکان نمیخوردم البته ناگفته نماند وقتی که از جایم بلند میشدم و خانه را مرتب میکردم و آشپزی میکردم کنار دیگ غذا مرتب عوق میزدم آنقدر عوق میزدم که زردابه بالا میآوردم،حسابی لاغرشده بودم از طرفی موهای سرم شروع به ریزش کرده بودن به قدری میریختن که وقتی مسح سر میکشیدم تمام کف دستم ازمو پر میشدبالاخره تصمیم گرفتم باری از رو دوش همسر جان بردارم و خودم با آن حال نذارم آشپزی کنم .همسرغذای قرمه سبزی را خیلی دوست دارد،لوبیا و گوشت را با هم بار گذاشتم منکه حال آشپزی نداشتم خونابه گوشت حسابی به خورد لوبیاها رفته بود و باد کرده بود، سبزی خورشت را هم سرخ کردم از آنجا که حالم بد بود در کناراجاق بایک دست ملاقه و بادست دیگر کیسه فریزر مخصوص عوق را گرفته بودم یک هم به قابلمه برنج و یک عوق تو کیسه فریزر..خلاصه غذا آماده شد و همسرخسته و گرسنه به خانه آمد از اینکه این دفعه من غذا درست کردم بسیار خوشحال شدسفره را پهن کردم و غذا راکشیدم همسر مشغول خوردن شد که یکدفعه دست در داخل دهانش برد و تار موی بلندی که همراه لوبیا و گوشت لابه لای دندانهایش پیچیده بود را آرام آرام بیرون کشید،لقمه بعدی و باز تار موی بعدی،بنده خدا با زبان بی زبانی نگاهی به صورت رنگ‌پریده ام انداخت و لقمه های سرشار از پروتئین موی بنده را قورت دادو گفت خدایاشکرت که امروز خانم بهتر از دیروز است
#چالش_نوشتن
#به_قلم_خودم

 نظر دهید »

به یاد خاطره ها

05 آبان 1397 توسط کوثر نهاوند(مهاجر إلی الله)

اربعین آمده، زینب کبری (س) دارد  می آید،او یک دنیا  خاطره دارد. فرصت کافی برای گریه کردن نداشته است،به او مهلت صحبت کردن و درد دل با برادرش ررا ندادند،از شام برای برادرش سوغات آورده. سوغاتیهای او بدن های کبود و صورتهای سوخته و بدنهای لاغر و نحیف بچه های حسینش هست.

کربلا!

هر کدام از بچه ها حرفهای زیادی برای گفتن دارند.

کربلا!

یک مسافر کوچک داشتی به نام رقیه(س) اما او دیگر بر نگشته است.

آی کربلا!

یادت هست که چه وداعی با باباش کرد؟  چطوری جلوی بابا رو گرفته بود؟ یادت هست که وقتی می رفت چه حالی داشت؟

آی کربلا!

نبودی ببینی در خرابه شام چطور بدحال شده بود؟ نبودی ببینی چطور جان میداد!

اربعین، سراسر کربلا غوغاست. هر کس یک زمزمه ای دارد،هر کس سراغ قبری رو میگیرد. بچه ها احساس میکنند بوی بابا می آید،بوی داداش می آید،بوی عمو.

ایام اربعین! ایام باز شدن عقده های گریه کاروان کربلاست.دیگر خبری از تازیانه ها و کعب نی ها نیست. بعد از روزها اربعین به کربلا بازگشتند. خاطره ها یادشا ن می آید:

اینجا با بابا خداحافظی کردیم. اینجا قنداقه داداش علی اصغر (ع) رو گذاشته بودیم. اینجا بابا قنداقه ررا  روی دستش گرفته بود.

آه، آه!!!!

 اینجا بدن داداش علی اکبر(ع) پاره پاره شده و روی زمین افتاده بود. همین جا بابا سرش ررا روی بدن داداش علی اکبر (ع) گذاشته بود.

کمی آن طرف تر که نگاهشان می افتد، نهر علقمه ررا می بینند، اینجا بود که عمو عباس (ع) رفت برای ما آب بیاورد اما دستانش ررا بریدند.

اینجا بود که بابا ایستاده بود و فریاد میزد: ” هل من ناصر ینصرنی” (1)آیا کسی هست که مرا یاری کند؟!

…………….

1)بحار الأنوار ج45،ص46.

به یاد خاطره ها

 1 نظر

غمنامه رقیه (س)

03 آبان 1396 توسط کوثر نهاوند(مهاجر إلی الله)


شب شهادت حضرت رقیه (س) در شام،شام غریبان واقعی کاروان کربلاست.
تمام غریبان اگر دفتر خاطرات همراهان این سه ساله را بخوانند، غریبی خود را فراموش میکنند…..
رقیه جان!
سر بابا را چطور نشانت دادند؟
وقتی سر بابا را دیدی چطور نگاه میکردی؟
به کجای صورت بابا خیره شده بودی؟
وقتی چشمان کوچکت به رگهای بریده گلوی بابا افتاد ،چه کردی؟
چشمانت چند دقیقه توانست بابا را مهمان کند؟
وقتی با بابا حرف می زدی اطرافیانت چه میکردند؟
چشمان عمه زینب (س) به کجا دوخته شده بود؟
وقتی روی زمین افتادی آیا اطرافیان فرصت پیدا کردند مقداری آب به لبان خشکیده ات برسانند یا نه همچون بابا با لب تشنه جان دادی؟
آیا اطرافیان سر بریده بابا را می بوسیدند یا روی جسد بی جان تو عزاداری می کردند؟
بالاخره این بدن سه ساله را چطور غسل دادند؟
چند جای بدنت رقیه سه ساله همچون مادرت فاطمه (س) زخمی و کبود شده بود؟؟؟
یا رقیه….
دست من و دامان تو…
درد من و درمان تو…

 

 نظر دهید »

خرما به دوش نیمه شبها دل بریده است!!!!!!!

27 خرداد 1396 توسط کوثر نهاوند(مهاجر إلی الله)


خداحافظ تو ای مولای عالم
زداغت شد دل عالم پر از غم
خدا حافظ تو ای بابای زینب
بببن جانها زداغت گشته بر لب
خداحافظ تو ای در خون نشسته
تو ای نان آور و باب یتیمان
شب بیست و سوم ماه رمضان است،چهار شب است که مسجد و محراب کوفه انتظار آقا را میکشد ولی افسوس که این انتظار هرگز سر نخواهد رسید…
با پای دلمان سری به کوفه و خانه غم زده آقایمان بزنیم. امشب خانه علی (ع) چه خبر است؟؟
معمولا مردم چندین شبانه روز برای عرض تسلیت به خانه صاحب عزا میروند فرزندان داغدار روی پا ایستاده و به احساسات مردم پاسخ میدهند.
اما وقتی پاسی از شب میگذرد و همه به خانه هایشان برمیگردند ،مصیبت زدگان گاهی به جای خالی بابا نگاه میکنند و اشک میریزند و گاهی به صورت یکدیگر خیره میشوند و دلشان برای همدیگر میسوزد.
اما عزیزان فاطمه (س) شاید حالشان بدتر از اینها باشد آخر پدرشان ازطرفی بهترین پدرها بود و از طرفی خیلی غریب و مظلوم بود. فقط خدا میداند با چه سوزی اشک میریزند.
زاشک دیده شستیم بسترت را
کفن کردیم شبانه پیکرت را
دعا کردیم دعا کردیم که در قبر
نبیند مادرم زخم سرت را
نویسنده: کوثر نهاوند(مهاجر إلی الله بِشِهابِ قَبَس)

1497711048_.jpg

 نظر دهید »

زبان حال دختر با پدر:

23 خرداد 1396 توسط کوثر نهاوند(مهاجر إلی الله)

زبان حال دختر با پدر:
به جنت می روی با حال خسته
شوی مهمان یک پهلو شکسته
زبس مشتاق دیدار خدائی
نگاهت میزند حرف جدائی
ببین ذکر لبم أمن یجیب است
بگو به مادرم زینب غریب است
السلام علیک یا ابا الحسن….

149736539655.jpg

 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • ...
  • 10
  • ...
  • 11
  • 12
  • 13
  • ...
  • 14
  • ...
  • 15
  • 16
  • 17
  • ...
  • 63
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

موضوعات

  • همه
  • احکام نو پدید
  • اخبار
  • به سوی ظهور
  • تبلیغات
  • تبلیغات
  • تبلیغات
  • تبلیغات
  • حجاب و عفاف
  • درباره مدیر
  • دفاع مقدس
  • دلنوشته ها
  • دینی
  • دینی،سیاسی
  • دینی،مذهبی،سیاسی
  • روز مادر
  • سواد رسانه ای
  • سیاسی
  • سیاسی
  • سیاسی،دینی
  • عکس نوشته
  • عکس نوشته ها
  • مذهبی،دینی
  • نسیم خدا
  • نوروز 96

آیتم ها

  • شب عشق
  • آخرین اخبار از حاج آقای قاسمیان
  • چندنکته
  • حج گردی
  • سه خصلت برای مومن
  • عرض تسلیت
  • گناهان نفتی و بنزینی
  • مداحی توسل به امام رضا (ع)
  • حاجی هارداسان
  • ختم مجازی
  • آموزه های شهیدجمهور
  • شهید جمهور ازدیدگاه رهبری معظم
  • پیرمرد زنبیلی
  • مهردوسویه
  • گمشده حرم
  • امیربودی،کبیر بودی
  • حدیث ناب
  • احکام آرایشهای نوپدید
  • عکس نوشته پیام رهبر انقلاب به مناسبت صدمین سالگشت حوزه علمیه
  • پیام رهبر انقلاب به مناسبت یکصدمین سالگرد تاسیس حوزه

کاربران آنلاین

  • زفاک
  • یَا مَلْجَأَ کُلِّ مَطْرُودٍ
  • بانو طلبه

ساعت

ساعت فلش

کد موس یا ضامن آهو

جستجو

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس