رهروان عشق

رهروان عشق

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • رهروان عشق

برای دشمن سیاهی لشگر هم نباش!!!!

27 مهر 1395 توسط کوثر نهاوند(مهاجر إلی الله)

برای دشمن سیاهی لشگر هم نباش!!!!
ابن رباح می گوید:مردی نابینا را دیدم که در ماجرای شهادت امام حسین(ع) حضور داشت، از او درمورد نابینائیش پرسیدم،گفت:
من یکی از ده نفری بودم که در شهادت آن حضرت حاضر بودم،ولی نه نیزه ای زدم،نه شمشیری ونه تیری.
پس از شهادت او به خانه ام باز گشتم و پس از خواندن نماز عشاء خوابیدم.درخواب شخصی نزدم آمد و گفت: پاسخ رسول الله را بده
گفتم: مرا با او چکار؟؟ گریبانم را گرفت و مرا به سوی آن حضرت کشاند.
دیدم پیامبر در بیابانی نشسته و آستین هایش را تا آرنج بالا زده،حربه ای شبیه نیزه کوچک در دست دارد و با آن نُه رفیق مرا میکُشد،هر ضربه ای که به آنان میزند آتش از وجودش زبانه میکشد.نزدیک آن حضرت شدم و برابرش به زانو افتاده،گفتم: سلام بر تو ای رسول خدا. پاسخم رانداد .مدتی درنگ کرد.سپس سرش را بالا آورد وفرمود:
ای دشمن خدا ! احترامم رانگه نداشتی ،خاندانم را کُشتی و حق مرا مراعات نکردی و کار خود را انجام دادی!؟
عرض کردم : یا رسول الله! به خدا سوگند نه شمشیری فرود آوردم و نه نیزه ای زدم ونه تیری انداختم.
فرمود:آری، ولی(برای دشمن) سیاهی لشگر شدی. به من نزدیک شو، به آن حضرت نزدیک شدم ،ناگاه (دیدم) تشتی پر از خون بود. به من فرمود:
این خون فرزندم حسین(ع) است. پس مقداری از آن خون به چشمم کشید. بیدار شدم و (از آن زمان) تاکنون چیزی نمی بینم.
لهوف 133
#بیرق_عزاء
#محرم95

1476773725_.jpg

 نظر دهید »

آیا داستان کلیسای حافر را شنیده ای؟؟

26 مهر 1395 توسط کوثر نهاوند(مهاجر إلی الله)

آیا داستان کلیسای حافر را شنیده ای؟؟
یزید گفت بگو تا بشنوم
نصرانی گفت: میان عمان و چین دریائی است که شش ماه راه فاصله است.میان آن دو هیچ آبادی نیست مگر یک شهر که 80 فرسخ در 80 فرسخ است که روی زمین شهری بزرگتر از آن نیست.از آنجا کافور و یاقوت می آورند.درختانشان عود وعنبر است،این شهر تحت حکومت مسیحیان است و در آن کلیساهای بسیاری وجود دارد که بزرگترین آنها کلیسای حافر است
در محراب آن ظرفی طلائی و کوچک قرار دارد ودر آن سُمی است که میگویند مال الاغی است که عیسی (ع) بر آن سوار میشده. آنها آن ظرف را با طلا و پارچه های قیمتی زینت کرده اند. هرسال بسیاری از مسیحیان می آیند و گرد آن میگردند و آن را می بوسند ودر کنار آن حاجتها و خواسته هایشان را از خدا میطلبند.
این رفتار آنان درباره سُم الاغی است که گمان میکنند الاغی است که حضرت عیسی (ع) بر آن سوار میشده،آن وقت شما فرزند دختر پیامبرتان را می کشید،خدا برکتش را از شما بردارد و دینتان را برشما مبارک نگرداند.
یزید که این سخنان را شنید،گفت: این نصرانی را بکشید که مرا در مملکت خود رسوا نکند!!
نصرانی چون از قصد یزید مطلع شد،گفت: میخواهی مرا بکشی؟؟
گفت: آری
نصرانی گفت: پس بدان که دیشب پیامبرتان را در خواب دیدم که میگفت: ای مرد! تو از اهل بهشت هستی از سخنش شگفت زده شدم!!
اکنون شهادت میدهم که معبودی جز خدای یگانه نیست، محمد (ص) فرستاده اوست.سپس برجست و سر حسین(ع) را برگرفته به سینه چسباند و پیوسته میبوسید تا آنکه او را گرفته و کشتند
لهوف ص 182
#بیرق_عزاء
#محرم95
#اینجا_درالإرشاد_است

1476721292_.jpg

 نظر دهید »

خرابه شام و داستان دختر سه ساله

26 مهر 1395 توسط کوثر نهاوند(مهاجر إلی الله)

مقتل حضرت رقیه(س)
… فقالت: ما هذا الرّأس ؟ قالوا لها: رأسُ أبیک. فرفعته من الطّشت حاضنة له وهی تقول: یا أباه ! مَن ذا الذی خضّبک بدمائک؟ یا أبتاه! مَن ذا الذی قطع وریدک؟ یا أبتاه ! مَن ذا الذی أیتمنی على صغر سنّی ؟ یا أبتاه ! مَن بقی بعدک نرجوه ؟ یا أبتاه ! مَن للیتیمة حتّى تکبر ؟ یا أبتاه ! مَن للنساء الحاسرات ؟ یا أبتاه ! مَن للأرامل المسبیّات ؟ یا أبتاه ! مَن للعیون الباکیات ؟ یا أبتاه ! مَن للضائعات الغریبات ؟ یا أبتاه ! مَن للشعور المنشرات ؟ یا أبتاه ! مَن بعدک ؟ واخیبتنا ! یا أبتاه ! مَن بعدک ؟ واغربتنا ! یا أبتاه ! لیتنی کنت الفدى ، یا أبتاه ! لیتنی کنت قبل هذا الیوم عمیا . یا أبتاه ! لیتنی وسدت الثّرى ولا أرى شیبک مخضّباً بالدّماء.
ثمّ إنّها وضعت فمها على فمه الشّریف , وبکت بُکاءاً شدیداً حتّى غشی علیها ، فلمّا حرّکوها , فإذا بها قد فارقت روحها الدُنیا

… وقتی سر بریده امام حسین را برای رقیه سلام الله علیها آوردند گفت این سر کیست؟ به او گفتند: سر پدرت حسین است. سر را با احتیاط از داخل طشت برداشت و به سینه چسبانید و با گریه های سوزناک خود خطاب به سر چنین گفت: پدر چه کسی تو را به خون آغشته کرد؟ چه کسی رگ های گردنت را برید؟ پدر چه کسی در خردسالی یتیمم کرد؟ پدر دختر یتیم تو به چه کسی پناه ببرد تا بزرگ شود؟ پدر جان زنان بی پوشش چه کنند؟ پدرجان زنان اسیر و سرگردان کجا بروند؟ پدر جان چه کسی چشمان گریان را چاره ساز است؟ پدر جان چه کسی یار و یاور غریبان بی پناه است؟ پدر جان چه کسی پریشان مویی ما را سامان می بخشد؟ پدر جان بعد از تو چه کسی با ماست؟ وای بر ما بعد از تو وای از غریبی! پدر جان کاش فدایت می شدم. پدر جان ای کاش بیش از این نابینا می شدم و تو را اینگونه نمی دیدم. پدر جان کاش پیش از این در خاک خفته بودم و محاسنت را آغشته به خون نمی دیدم. سپس لب ها را بر لب های پدرش امام حسین نهاد و چنان گریست که همان لحظه بیهوش شد و وقتی او را حرکت دادند دریافتند که از دنیا رفته است.
المنتخب فی جمع المراثی و الخطب طریحی، ص 136-137
#بیرق_عزاء
#محرم95

1476719675_.jpg

 نظر دهید »

مجلس یزید ملعون

26 مهر 1395 توسط کوثر نهاوند(مهاجر إلی الله)

مجلس یزید ملعون
کنار طشت طلاست فاطمه مهمان من

چوب مزن ای یزید! بر لب و دندان من

با چه دلی می زنی برلب من خیزران

کز همه دل می برد نغمه ی قرآن من

گر چه تحمل کنم ضربه ی چوب تو را

تاب مرا می برد گریه ی طفلان من

تاکه نگاه افکنم بر رخ اطفال خود

دور زند دم به دم، دیده ی گریان من

تا نرود از اسف، صبر و قرارش زکف

زینب من می شود دست به دامان من

ناله ی من بر ملاست، مقتل من کربلاست

شام بلا آمده شام غریبان من

با چه گنه می کنی لعل لبم را کبود؟

بر سر و صورت بس است زخم فراوان من

سرم به شام بلا، زینت طشت طلا

زیر سم اسب ها پیکر عریان من

طشت زسوز درون سوخت و فریاد زد

چوب تو هم گریه کرد بر لب عطشان من

سوز دل اهل دل در نفس میثم است

در شرر شعر اوست ناله و افغان من

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار
#محرم95
#بیرق_عزاء

1476686200_.gif

 نظر دهید »

سه خواسته امام سجاد (ع) از یزید بن معاویه (لعنة الله علیه) درشام

24 مهر 1395 توسط کوثر نهاوند(مهاجر إلی الله)

سه خواسته امام سجاد (ع) از یزید بن معاویه (لعنة الله علیه) درشام
امام سجاد(ع) فرمود: اول اینکه یک بار دیگر چهره سرور و مولایم حسین(ع) را ببینم تا از آن بهره بگیرم و به او بنگرم و با او وداع کنم.
دوم اینکه هر چه از ما به تاراج برده اند به ما بازگردانی
سوم اینکه اگر تصمیم به کشتن من داری،کسی را با این زنان بفرستی تا آنان را به حرم جدشان بازگرداند
یزید ملعون:چهره پدرت را هرگز نخواهی دید!!!! اما درباره کشتن تو از تو گذشتم و زنان را کسی جز تو به مدینه نخواهد برد.
و اما آنچه از تو ستانده اند به جای آنها چندین برابر قیمتشان می پردازم.!!!!!
امام فرمود: مال تو راکه نمیخواهیم و ارزانی خودت،اموال تاراج شده خود را ازتو خواستم،زیرا در آن پارچه ای دست باف فاطمه(س)، دختر محمد(ص) و مقنعه و گردنبند و پیراهنش بود
یزید دستور بازگرداندن آنها را داد و دویست دینار نیز بر آن افزود
امام سجاد(ع) آن را گرفته و بین فقیران و مستمندان تقسیم کرد
لهوف ص184
#بیرق_عزاء

1476552868_2.gif

 4 نظر
  • 1
  • ...
  • 35
  • 36
  • 37
  • ...
  • 38
  • ...
  • 39
  • 40
  • 41
  • ...
  • 42
  • ...
  • 43
  • 44
  • 45
  • ...
  • 67
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

موضوعات

  • همه
  • احکام نو پدید
  • اخبار
  • به سوی ظهور
  • تبلیغات
  • تبلیغات
  • تبلیغات
  • تبلیغات
  • حجاب و عفاف
  • درباره مدیر
  • دفاع مقدس
  • دلنوشته ها
  • دینی
  • دینی،سیاسی
  • دینی،مذهبی،سیاسی
  • روز مادر
  • سواد رسانه ای
  • سیاسی
  • سیاسی
  • سیاسی،دینی
  • عکس نوشته
  • عکس نوشته ها
  • مذهبی،دینی
  • نسیم خدا
  • نوروز 96

آیتم ها

  • دلتنگی مادرانه
  • وقت ندارم بهش پیامک میدم
  • دلنوشته ها
  • سخت ترین کار دنیا
  • حواسمان باشد جابر را ندزدند
  • ترسیم لحظه مرگ
  • افضل اعمال
  • شرط آمرزش گناهان گذشته و آینده
  • جراحی زیبایی بایدها و نبایدها
  • اعمال شب و روز عیدقربان
  • روز عرفه
  • اعمال روز عرفه
  • سکوت معنا داربر پیکر امام خمینی ره
  • حکایت امام خمینی (ره) ونانوا
  • شعر صلوات بر روح خدا
  • بخشی از وصیت نامه امام روح الله (ره)
  • نقطه شروع انقلاب حضرت مهدی (عج)
  • ملاک شناخت دوست و دشمن اهل بیت
  • عزت و زلت مومن
  • شب عشق

کاربران آنلاین

  • 0marziyeh

ساعت

ساعت فلش

کد موس یا ضامن آهو

جستجو

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس