عکسهای رهبری


روایت شده شمار سرهای یاران امام حسین(ع) 78 سر بود.آنها را قبیله های گوناگون تقسیم کردند. تا بدین وسیله به درگاه عبیدالله بن زیاد ملعون و یزید بن معاویه تقرب جویند
قبیله کنده: 13 سر آورد که صاحب اختیارشان قبس بن اشعث بود
قبیله هوازان 12 سر آورد که صاحب اختیارشان شمر بن ذی الجوشن ملعون بود
قبلیه تمیم یک سر
قبیله بنی اسد یک سر
مذحج 7 سر
باقی مردم 13 سر
لهوف ص 140
راوی میگوید: عمر بن سعد ملعون سر حسین(ع) را در روزعاشورا همراه خولی و حمید بن مسلم ازدی به سوی عبیدالله بن زیاد فرستاد وفرمان داد سر دیگر یاران حضرت را هم جدا کنند وهمراه شمر و قیس بن اشعث و عمرو بن حجاج لعنت الله علیهم بفرستند. آنان نیز همراه سرها به راه افتادند تا به کوفه رسیدند. ابن سعد باقی آن روز و روز دیگر نیز تا هنگام ظهر آنجا ماند
سپس آنان که از خانواده حسین(ع) باقی مانده بودند را حرکت داد و زنان را بر شترانی با رو اندازهای بی ارزش و بدون محمل و سایبان سوار کرد وچهره آنان میان دشمنان گشوده بود. با این که آنان امانتهای برترین پیامبران بودند و آنان را همانند اسیران ترک وروم ودر حالت مصیبت زدگی و اندوه به اسارت بردند.
لهوف ص 138
*نماز ظهر عاشوراء
آفتاب گرم بر پهنای دشت
نیزههای داغ آتش مینشاند
دشت سوزان هم به چشم آسمان
پشتههای خاک خونین میفشاند
اصطکاک سنگ و سمّ اسب ها
صاعقه در صاعقه میآفرید
از فرود تیغها بر خودها
رعد و برقی سخت میآمد پدید
در دو صف رزم آوران سخت سر
نیزه بر کف، تیز تک میتاختند
گرمپو، تازان، رجز خوان، بیامان
ماهرانه تیر میانداختند
یک طرف توحید و پاکی و شرف
یک طرف شرک و پلیدی و گناه
یک طرف هفتاد و اندکی جان پاک
یک طرف از نابکاران یک سپاه
یک طرف خورشید عاشورا حسین
یک طرف سر دسته شب باوران
یک طرف بر ذروه فرزانگی
یک طرف در قعر پستی کافران
نعرهی مستانهی اردوی کفر
در غبار کربلا پیچیده بود
از صف ایمان ترنمهای عشق
در دل عرش خدا پیچیده بود
گرم میشد دم به دم آهنگ جنگ
شعلهی پیکار بالا میگرفت
نیزهها و تیرهای جان شکاف
در میان سینهها جا میگرفت
اندر آن هنگامهی خون و نبرد
با شتاب آمد کسی نزد امام
گفت: هنگام نماز است ای حسین!
شعلهور شد پیشوا از این پیام
نیزه و شمشیر را یکسو نهاد
عاشقانه بر سر سجاده شد
زیر باران و صفیر تیرها
رکعتان عشق را آماده شد
گفت تکبیری و در آن گیر و دار
گرم نجوی با خدای خویش شد
ما سوی اللّه را همه از یاد برد
در نمازی فارغ از تشویش شد
تا نماز خون بپا دارد امام
پیشمرگانش به صف اندر شدند
در مسیر بارش طوفان تیر
پیش پایش لاله گون پرپر شدند
از فراز آسمان آسیمه سر
جبرئیل آمد در آن صحرا فرود
در مصلّی بر مصلّی سجده کرد
بال رأفت بر سر پاکان گشود
چون حسین بن علی تکبیر گفت
آفرینش کرد بر او اقتدا
چشم خیل عرشیان مبهوت ماند
بر نماز آخر خون خدا
از قیام کربلا گویا هدف
با خدا راز و نیازی بوده است
زیر تیغ و تیر در صحرای خون
با وضوی خون نمازی بوده است
#بیرق_عزاء
#محرم95
#بیرق_عزاء
#محرم95