مصاب المناء
#فاجعه_منا
#ناب_11
#فاجعه_منا
#ناب_11
#فاجعه_منا
#ناب_11
آخرین نوشته های قاری جانباخته در منا در وبلاگش
#فاجعه_منا
#ناب_11
واکنش مقام معظم رهبری در ساعات اولیه فاجعه منا:
بسماللهالرّحمنالرّحیم
اِنّا ِلله وَ اِنّا اِلَیهِ راجِعون(1)
فاجعهی مصیبتبار امروز در منا که در آن جمع کثیری از ضیوفالرّحمان و مؤمنانِ مهاجر الیالله از کشورهای گوناگون جان باختند، اندوهی بزرگ در جهان اسلام پدید آورده و عید آنان را عزا کرده است. در میهن عزیز ما نیز دهها خانواده که مشتاقانه در انتظار عزیزان حجگزار خود بودند، اکنون به عزای آنان نشستهاند. اینجانب با قلبی سرشار از غم و همدردی با مصیبتدیدگان، این حادثهی اندوهبار را به روح مطهّر حضرت رسول اعظم (صلّیاللهعلیهوآله) و به ساحت مقدّس ولیّاللهالاعظم حضرت صاحبالزّمان (ارواحنا فداه) که صاحبعزای اصلی است و به همهی بازماندگان و عزاداران در سراسر جهان اسلام بویژه در ایران عزیز تسلیت عرض میکنم و رحمت خاصّهی خداوند غفور و رحیم و شکور را برای این میهمانان گرامیاش و شفای عاجل آسیبدیدگان و مجروحان را از درگاه عطوفتش مسئلت مینمایم و یادآور میشوم:
1. مسئولان نمایندگی اینجانب و سازمان حج، تلاش طاقتفرسای خود در شناسایی جانباختگان و معالجهی مجروحان و اعزام به کشور و خبررسانی سریع را که سراسر امروز بدان مشغول بودند، همچنان ادامه دهند و همهی کسانی که توانایی دارند به آنان کمک کنند.
2. هر گونه کمک ممکن را به حجّاج دیگر کشورها نیز تعمیم دهند و حقّ برادری اسلامی را به انجام رسانند.
3. دولت سعودی موظّف است مسئولیّت سنگین خود را در این حادثهی تلخ پذیرفته و به لوازم آن بهقاعدهی حق و انصاف عمل کند. مدیریّت غلط و اقدامات ناشایسته که عامل این فاجعه بوده، نباید از نظر دور بماند.
4. جانباختگان این حادثه انشاءالله مشمول این کلام نورانی قرآنند که: وَ مَن یَخرُج مِن بَیتِه مُهاجِراً اِلَی اللهِ وَ رَسولِه ثُمَّ یُدرِکهُ المَوتُ فَقَد وَقَعَ اَجرُهُ عَلَی الله؛(2) این برای بازماندگان، تسلّای بزرگی است. آنان پس از طواف و سعی و پس از ساعات پُربرکت عرفات و مشعر و در حال انجام مناسک حج به دیدار معبود شتافتهاند و انشاءالله مورد لطف و رحمت ویژهی احدیّتند.
اینجانب با تسلیت دوباره به عزاداران، سه روز عزای عمومی در کشور اعلام میکنم.
والسّلام علی عباد الله الصّالحین
سیّدعلی خامنهای
دوم مهر یکهزار و سیصد و نود و چهار
#فاجعه_منا
#ناب_11
فاجعه غم انگیز منا در حالی همچنان در کانون توجه قرار دارد که هر روز ابعاد تازه تری از آن نمایان می شود.
11 نکته زیر در این باره قابل تأمل است:
1 - همه شاهدان عینی، بدون استثنا می گویند که مسیر حجاج توسط نیروهای امنیتی بسته شد. بدین گونه که انتهای مسیر را بستند و ابتدای مسیر را باز گذاشتند و حجاج را بدان مسیر هدایت کردند.
بدین ترتیب صدها هزار نفر که به واسطه انبوه جمعیت، چند قدم جلوترشان را نمی دیدند - چه رسد به اینکه انتهای مسیر را ببینند - غافل از این انسداد، وارد تله شدند و یکی از وحشتناک ترین و مرگبارترین ازدحام ها شکل گرفت.
سعودی ها، تا کنون پاسخ این سؤال ساده که “چرا مسیر را بستند؟” نداده اند. تصاویر عبور کاروان خودروهای شاهزاده عربستانی که در فضای مجازی دست به دست شد و علت انسداد مسیر اعلام گردید نیز متعلق به سال های قبل بوده است و لذا ، علت ماجرا، عبور این خودروها نبوده است.
هر چه غیر عمدی باشد، بستن مسیر و استقرار نیروهای امنیتی برای جلوگیری از خروج حجاج از مخمصه، کاری کاملاً تعمدی است و کسی نمی تواند بگوید راه را به طور غیر عمدی بستیم و به طور غیر عمدی مانع حرکت حجاج شدیم!
#فاجعه_منا
#ناب_11
نکات قابل تآمل فاجعه منا:
2 - نه تنها راه را بستند، بلکه بعد از ایجاد تراکم انسانی و آغاز ماجرا که به اولین مرگ ها انجامید نیز، راه را نگشودند. یک شاهد عینی می گفت که در نقطه انسداد، کامیونی مملو از نظامیان سعودی مستقر بود و حجاج جرأت نکردند با هجوم به آنها، راه را باز کنند. البته هیچ کدام از حاجیان در آن دقایق نمی دانست که واقعاً چه فاجعه ای در انتظارشان است.
3 - ابتدا گمان می رفت با مسدود شدن مسیر، عده ای در همان دقایق اولیه کشته یا مجروح شده اند و سپس با ورود نیروهای امدادی و امنیتی، بحران مهار شده است.
اما شاهدان عینی که توانسته اند از آن قتلگاه جان سالم به در ببرند، همگی می گویند که از لحظه وقوع حادثه تا حدود سه ساعت بعد از آن، جمعیت روی هم ریخته شده بود و کسی به دادشان نرسیده است.
اکثر کسانی که در آن حادثه جان خود را از دست دادند، در فاصله ساعت 8:45 تا ساعت 12 که اولین گروه نیروهای امدادی از راه رسیدند، دچار مرگ تدریجی شدند.
حجاج که برای رسیدن به آن نقطه حدود 8 کیلومتر پیاده روی کرده بودند، بعد از گیر افتادن در ازدحام انسانی، دیگر توانی برای حرکت و فرار نداشتند.
یکی از آنها که توانسته است سه ساعت دوام بیاورد چنین می گوید: حداکثر توانی که داشتم این بود که بتوانم نفس بکشم و حتی نمی توانستم دست و پاهایم را تکان بدهم. آدم ها تا 5 - 4 لایه روی هم ریخته شده بودند. در کنار من، یک حاجی دیگر افتاده بود و هنوز زنده بود. ساعتی بعد با صدای ضعیفی به من گفت: آیا آسمان دارد سیاه می شود؟
به آسمان نگاه کردم. آسمان سیاه نمی شد، او در حال مرگ بود و لحظاتی بعد از دنیا رفت.
کمی بعد، من هم احساس کردم آسمان دارد سیاه می شود… بعد از مدتی و در حالی که در آستانه مرگ بودم، نجاتم دادند.