وصیت نامه امام حسن عسکری(عليه السلام)
ابراهیم بن مهزیار یکی از نیک بختانی است که در غیبت صغری به زیارت کعبه مقصود و قبله موعود نائل آمده است.او در این تشرف فرازی از وصیت های امام حسن عسکری(ع) از زبان حضرت بقیة الله ارواحنا فداه را نقل کرده است.
ای ابو اسحاق! بدان که پدرم (ص) به من فرمود:
پسر جان! خدای تبارک و تعالی هرگز اقطار زمین و تلاشگران در عبادت و اطاعت را بدون حجتی نمیگذارد که دانش و ایمان آنها را بالا ببرد و بدون امامی که به او اقتداء کنند و بدون پیشوائی که راه را به آنها نشان دهد.
امیدوارم که فرزندم! تو از کسانی باشی که خداوند آنها را برای نشر حق و برچیدن اساس باطل، اعلای دین و خاموش کردن شعله های باطل ، آماده ساخته است
ای فرزندم! بر تو باد جاهای پنهان و دور دست که همواره در جاهای دور دست و پنهان زندگی کن که هر یک از دوستان خدا، دشمنی خطرناک و مخالفی مزاحم دارند و این واکنش وجوب جهاد با منافقان،مخالفان،ملحدان ومنکران است که این امر موجب وحشت تو نباشد.
پسرم! دلهای مردم دیندار و با اخلاص مانند پرندگانی که شیفته آشیانه خویش باشند مشتاق لقای تو هستند. آنها در میان مردم با خواری زندگی میکنند ولی در پیشگاه خداوند عزیز و محبوب هستند.آنها خود را بیچاره و بی نقش نشان میدهند ولی اهل قناعت و خویشتن داری هستند. آنها دین خود را به وسیله مبارزه با ضد دین کامل نگه میدارند.خداوند آنها را با پیکار در برابر بی عدالتی امتیاز داده تا در سرای جاویدان ،مشمول عزت بی کران خود سازد، خداوند آنها را در برابر ناملایمات شکیبا آفریده تا حسن عاقبت در جهان سرمدی از آنِ آنها باشد.
فرزندم! در هرکاری که بر تو پیش می آید از نور صبر و مقاومت کسب نور کن تا با امدادهای غیبی نائل شوی. در هر حادثه ای بر تو روی دهد عزت و شرف را پیشه خود ساز تا عاقبتی نیکو و پسندیده از آن تو باشد إن شاء الله
فرزندم! چنان میبینم که زمان تائید تو با امدادهای الهی نزدیک است، پیروزی و سر فرازی تو با مددهای غیبی فرا رسیده است. روزی را با چشم خود میبینم که پرچم های زرد و سفید، در میان حطیم و زمزم (در کنار کعبه) بر فراز دوشهایت به اهتزاز در آمده ، دست ها برای بیعت با تو در پی یکدیگر صف کشیده، دوستان در دوستی تو صفا نشان میدهند و کارها را آنچنان به نظم و اسلوب ردیف کرده اند که همچون دانه های دُر گرانبها که در رشته ای قرار میگیرد، شمع وجودت را احاطه کرده اند و دستهایشان برای بیعت باتو در کنار حجر الأسود به هم میخورد.
قومی به آستانه ات گرد آیند که خداوند آنها را از سرشتی پاک و ریشه ای پاکیزه و گرانبها آفریده است، دلهایشان را از آلودگی نفاق و پلیدی شقاق پاکیزه است. به فرمانهای دینی خاضع و منقاد هستند، دلهایشان از کینه و عداوت پیراسته است، رخسارشان برای پذیرش حق آماده، سیمایشان با نور فضل و کمال آراسته است. آئین حق را می پرستند و از اهل حق پیروی میکنند.
هنگامی که پایه های آنها محکم شد و ستون نفرات آنها نیرومند گردید با جملات پیاپی آنها اجتماعات ملتهای جهان در هم میشکند. و آن هنگامی است که زیر درخت پر شاخ و برگی در کنار دریاچه طبریه(فلسطین) با تو بیعت کنند. آنگاه صبح حق میدمد و تیرگی باطل رخت میبندد. وخدای متعال به دست تو کمر طاغوتها را بشکند و راه ورسم ایمان را بازگرداند و بیماریهای دیگران و سلامتی دوستان به دست تو آشکار گردد.کودکانی که در آغوش گهواره آرمیده اند آرزو میکنند که ای کاش میتوانستند برخیزند و به سویت بشتابند. درندگان دشت و صحرا آرزو میکنند که ای کاش راهی به کویت باز می یافتند.
به وسیله تو اقطار و اکناف جهان از کران تا کران نزهت گیرد و هر شاخه شکسته و خشکیده ای سر سبز گردد، معیارهای عزت و شرف در جای اصلی خود قرار گیرد، آنانکه از شاهراه هدایت روی برتافته اند به آئین آرام بخش خود بازگردند. از ابرهای پیروزی و سر فرازی، بارانهای نصرت و رحمت فرو بارد و دشمنان را در دره های هلاکت غرق سازد و دوستان را به پیروزی و سرفرازی برساند. دیگر درروی زمین از ستمگر متجاوز، منکر عنادگر، دشمن حیله گر و مخالف بد سِیَر اثر و نشانی باقی نباشد.(( هرکس به خداوند توکل کند خداوند او را بس است. خداوند امر خود را به انجام رساننده است.))
آنگاه فرمود: ای ابا اسحاق! این نشست ما در پیش تو مکتوم بماند، مگر از اهل صدق و برادران دینی باصدق و صفا. هنگامی که نشانه های ظهور آشکار شود خودت و برادران ایمانی ات بی درنگ به سوی ما بیائید و همراه با دیگر کسانی که به سوی مشعل یقین می شتابند به سوی انوار درخشان مشعلهای دین بشتابید تا به حقیقت نائل گردید إن شاء الله.
منبع بحار الأنوار ج52 ص 35.
نویسنده: کوثر نهاوند (مهاجر إلی الله بِشِهابِ قَبَس)