چگونه تفاوتاا در زندگی مشترک راهی برای رسیدن به کمال هستند؟
تفاوت، راه کمال
ازدواج، گاهی پلیست به سوی خواستهها و گاهی سدی است در برابر آنها.
در میان برخی اقوام، رسم بر آن است که فرزندان را به محض رسیدن به سن بلوغ، به ازدواج وامیدارند؛ رسمی که نمیدانم باید با شادی از آن یاد کرد یا با درنگی اندوهناک.
امروز، وقتی دست زن همسایه را در دست پسری دیدم، لحظهای در خود شکستم. زنی که سالها پیش، در آغازین روزهای نوجوانیاش، از همسری معتاد جدا شد و بار تربیت نوزادی دختر را بر دوش کشید. در زمینهای مردم کار کرد، خوشهچین بود و خسته، اما خم به ابرو نیاورد. هم مادر بود و هم پدر. هم نانآور بود و هم نوازشگر شبهای تبدار دخترش.
اکنون، همین زن، به ازدواج پسری درآمده که در زبان و نگاه، سکوت و رفتار، هیچ شباهتی با او ندارد. این جابجایی نقشها، این تناقض ظاهری من را به فکر واداشت؛ زنی با دختری مکلف، چگونه خود را در مقام تزویج پسری مجرد دیده است؟ اما شاید، تنها حسن این پیوند، همان کمال باشد. شاید همین تفاوت، همین ناهماهنگی، بستری است برای رشد. مگر نه آنکه انسان در مواجهه با تفاوتها است که میبالد؟
زمین و آسمان را بنگریم مکمل یکدیگرند با وجود همهی تفاوتها. اما اگر آسمان نبارد، زمین سیراب نمیشود و اگر زمین نباشد، باران بیثمر خواهد بود. این دو، با همه تفاوتهایشان، در کنار هم معنا مییابند.
در خانهای که علی(ع) و زهرا(س) ستونهای آن بودند، تقسیم وظایف بر اساس همین تفاوتها شکل گرفت. زن، از سر حکمت زن ماند و مرد، مرد. جابجایی شخصیتها، نظم را بر هم میزند و روح را نیز آزرده میسازد. زن اگر از زنیت خود فاصله گیرد و مرد اگر مردانگی را واگذارد، تعادل فرو میریزد.
ازدواج، اگر بر پایهی شناخت، تفاهم و قرار گیری درست نقشها نباشد، سرگردانی است در این میان تفاوتها، اگر با احترام و درک همراه شوند، راهیست به سوی تعالی. شاید، همین زن و همین پسر، با همه نابرابریها و ناهماهنگیها، در مسیر کمال یکدیگر باشند.
#رها_نویسی
#به_قلم_خودم
#سوژه_هفتگی
✍🏻مریم قپانوری




