شهر پرآب،مردم بی آب
شهر پرآب، مردم بیآب
در دل شهری که رودخانههایش با غرور جاریاند و سرابهایش از دل زمین میجوشند، مردمش در گرمای طاقتفرسای تابستان، با قطعیهای مکرر برق و بیآبی تا غروب، روز را به شب میرسانند. شهری که طبیعتش سخاوتمند است، اما مدیریت منابعش انگار در بخل و تنگدستی است.
وقتی برق در اوج گرما قطع میشود، کولرها خاموش میشوند، یخچالها نفس میکشند، و مردم با بادبزن و صبوری، تابستان را تحمل میکنند. و درست همان لحظه، آب هم قهر میکند. شیرها خشک میشوند، و ظرفها، لباسها، حتی وضو گرفتن، به آرزو تبدیل میشود.
این همه نعمت طبیعی، این همه ظرفیت، چرا باید با چنین کمبودهایی همراه باشد؟ چرا شهری که رودخانهاش تا خلیج فارس میرود، باید در تأمین ابتداییترین نیازهای مردمش ناتوان باشد؟
ما نه توقع معجزه داریم، نه انتظار رفاه کامل. فقط میخواهیم از داشتههای طبیعیمان، با تدبیر و مدیریت درست، بهرهمند شویم.
شاید وقت آن رسیده که مسئولان، بهجای وعدههای تکراری، به فکر راهحلهای واقعی باشند. چون مردم این شهر، شایستهی بهتر زیستناند.
البته خود کرده را تدبیر نیست؛ مردم نیز در انتخابات با معیارهای غلط و نادرست کسی را به مسند نشاندند که هم اکنون با سوء مدیریت مسئول اینهمه مشکلات هست و مردم نیز باید پاسخگوی این سوالات باشند.
#به_قلم_خودم
✍🏻مریم قپانوری
پ.ن:رودخانه گاماسیاب در شهرستان نهاوند پس از گذشتن از چند استان به خلیج فارس میریزد
