03 اسفند 1395
مادر چه را دید؟؟؟
نمیدانم مادر وقتی سیلی خوردی چشمانت جائی را می دید؟؟
آیا راه خانه را گم کرده بودی؟
نمیدانم وقتی حسن آمد دستانت را بگیرد صورت رنگ پریده اش را دیدی؟
آیا چشمان گریان و رنگ پریده حسن بیشتر آزارت داد یا ضربت سیلی؟؟
امان از آتش و این سینه و مسمار خونین
که شد تا ابد بر غربت حیدر نشانه!!!!!
نویسنده: کوثر نهاوند (مهاجر إلی الله بِشِهابِ قَبَس)