تخم دو زرده
تخم دو زرده
اولین باری که بنمعیشت را برایمان واریز کردند، تصمیم گرفتیم چندتا جوجه بخریم تا هم بچهها با آن سرگرم بشوند و هم باقیمانده غذا را دیگر در سطل زباله نریزیم.به بازار رفتیم و دوتا جوجه خریدیم.جوجهها هر روز بزرگ و بزرگتر میشدند تا اینکه به سن تخمگذاری رسیدند.
نمیدانید چه لذتی دارد آوردن تخممرغها ازمرغدانی. یکی از تخممرغها را که بزرگتر و درشتتر از همیشه بود،درون قابلمه نیمرو ریختم،وای خدای من! دوتا زرده در یک تخم! تا آن زمان با این صحنه رو به رو نشده بودم.
رفتارهای مرغ دو زرده هر روز عجیبو غریب میشد.خوابیدن طولانی مدت در لانه، تنبلی و خستگی، میل به خوردن و آشامیدن، پُف کردن پرها و تولید صداهای خاص. همسرم با دیدن این رفتارها میگفت:"این مرغ کُرچ شده و آماده مادرشدن است اما هوای پاییز،سرما و باد وباران ،احتمال بیرون آمدن جوجهها را تقریبا غیرممکن میکند.
صبح یک روز بارانی که طبق عادت همیشگی برای مرغها دانه میریختم،صدای جیکجیکی از ته مرغدانی توجهام را جلب کرد. وقتی به ته مرغدانی رفتم،آقای جیکجیکو خروس را دیدم که به جمع مرغها پیوسته بود.
آنروز باخودم گفتم:"پول حوزه برکت دارد آنهم به اندازه یک تخم دو زرده.”
الحمدلله!
✍🏻مریم قپانوری
#به_قلم_خودم
#طلبه_نوشت





