رهروان عشق

رهروان عشق

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • رهروان عشق

تخم دو زرده

28 تیر 1404 توسط مریم قپانوری

تخم دو زرده
اولین باری که بن‌معیشت را برایمان واریز کردند، تصمیم گرفتیم چندتا جوجه بخریم تا هم بچه‌ها با آن سرگرم بشوند و هم باقیمانده غذا را دیگر در سطل زباله نریزیم.به بازار رفتیم و دوتا جوجه خریدیم.جوجه‌ها هر روز بزرگ و بزرگ‌تر می‌شدند تا اینکه به سن تخم‌گذاری رسیدند.
نمی‌دانید چه لذتی دارد آوردن تخم‌‌مرغ‌ها ازمرغدانی. یکی از تخم‌مرغ‌ها را که بزرگ‌تر و درشت‌تر از همیشه بود،درون قابلمه نیمرو ریختم،وای خدای‌ من‌! دوتا زرده در یک تخم! تا آن زمان با این صحنه‌ رو‌ به‌ رو نشده بودم.
رفتارهای مرغ دو زرده هر روز عجیب‌و غریب می‌شد.خوابیدن طولانی مدت در لانه، تنبلی و خستگی، میل به خوردن و آشامیدن، پُف کردن پرها و تولید صداهای خاص. همسرم با دیدن این رفتارها می‌گفت:"این مرغ کُرچ شده و آماده مادرشدن است اما هوای پاییز،سرما و باد وباران ،احتمال بیرون آمدن جوجه‌ها را تقریبا غیرممکن می‌کند.
صبح یک روز بارانی که طبق عادت همیشگی برای مرغ‌ها دانه می‌ریختم،صدای جیک‌جیکی از ته مرغدانی توجه‌ام را جلب کرد. وقتی به ته مرغدانی رفتم،آقای جیک‌جیکو خروس را دیدم که به جمع مرغ‌ها پیوسته بود.
آن‌روز باخودم گفتم:"پول حوزه برکت دارد آن‌هم به اندازه یک تخم دو زرده.”
الحمدلله!
✍🏻مریم قپانوری
#به_قلم_خودم
#طلبه_نوشت

175289396611489205.jpg

 نظر دهید »

افسانه کوکب خانم

28 تیر 1404 توسط مریم قپانوری

افسانه‌ی کوکب خانم
قصه‌ی کوکب خانم را که یادتان هست؟بنده‌ی خدا همیشه مهمان سرزده داشت. خانه‌ی پدری ما هم اوضاع و احوالش شبیه خانه‌ی کوکب خانم بود.
مادرم که پای به سرای آخرت نهاد، همه چیز را با خودش بُرد. آن‌‌همه قوم و خویش،آن‌‌‌همه احوال پُرس،آن‌همه دلسوز،آن‌همه مهمان سر‌‌زده و..‌..
گاهی وقت‌ها آنقدر دلم تنگ می‌شود که منتظر می‌مانم تا کسی بیاید و پنجره‌ی دلم را با آمدنش باز کند.روزها و شاید‌هم سال‌ها در دیار غربت می‌گذرد،اما لولای پنجره‌ی دلم در پس همان بسته ماندن‌ها زنگ می‌زند.
صدای زنگ در حیاط می‌آید و من با همان دلتنگی به سمت در می‌روم.یعنی چه کسی پشت در است؟ من که اینجا کسی را ندارم.
در را باز می‌کنم،خواهرم نفس‌زنان وارد می‌شود.بچه ها ذوق زده و خوشحال خاله را بغل می‌کنند.حانیه از دلتنگی و گریه‌های بی‌کسی برای خاله می‌گوید.بغضم را می‌شکنم و ساک خواهرم را از او می‌گیرم.
اینجا چند روزی است که دیگر حوصله‌ها سر نمی‌رود،چشم‌ها به در دوخته نمی‌شود، بهانه‌ها گرفته نمی‌‌‌شود، روح و روان پاک شده است و دیگر کسی حرف از تنهایی و بی‌کسی نمی‌زند.

پ.ن: امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «صله رحم اخلاق را نیکو، دست را بخشنده، جان را پاکیزه، روزی را افزون کرده و اجل را عقب می‌اندازد».
اصول کافی،ج2،ص151
✍🏻مریم قپانوری
#به_قلم_خودم
#طلبه-نوشت

17528862521bef27ba-f7f3-4c43-963a-f108c8da946c.jpeg

 نظر دهید »

دَستار.

26 تیر 1404 توسط مریم قپانوری

دَستار
چه پارچه‌ی نرم و لطیفی دارد.ظاهرش را که زیر و رو می‌کنم چندتایی لکه‌ی بزرگ دارد.شستنش اما خیلی سخت است نه می‌شود آن‌را چنگ بزنی و نه می‌شود هر شوینده‌ای را برای از بین بردن لکه‌هایش استفاده کنی.در نگهداری ازآن باید خیلی مراقب باشی که مبادا پاره شود،یا از هم باز شود و یا کثیف و چرکین شود.
راستی صاحب آن هم درست مثل رنگش باید از هر آلودگی به دور باشد،آخر لباس پیغمبراست،مگر‌‌‌ نه اینکه” انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت لیطهرکم تطهیرا”
اگر نرمی و سفیدی اش،جایش را به چرک و گناه داد،آن موقع پاک کردنش خیلی سخت است،با هر توبه و انابه‌ای پاک نخواهد شد.
صاحب دَستار نه تنها دامن خود را باید از گناه حفظ کند،بلکه می‌بایست در حفظ شان و منزلت آن دربین مردم نیز بکوشد.
مردم عمامه به سر را در جایگاه رسول الله می‌بینند و این روحانی‌ است که
باید خُلقاًو خَلقاً شان رسول مهربانی راحفظ کند.
✍🏻مریم قپانوری
#به_قلم_خودم

17527628103742679.jpg

1752762810img_20250717_175730_724.jpg

 نظر دهید »

صدای سکوت.

25 تیر 1404 توسط مریم قپانوری

صدای سکوت

خاموشی و سکوت؛ دو واژه‌ای که ملازم همدیگر هستند. هرجا خاموشی و تاریکی باشد،سکوت هم حکم فرماست. در سکوت اصلا عملی وجودندارد که کسی بخواهد عکس العملی به آن نشان دهد.
اما من با صدای قطعی برق،خاموشی و سکوت از خواب بیدار شده ام. اصلا سکوت مگر صدا دارد؟
نمی‌دانم این تناقض وجودم را نیم‌شب، چطور حل کنم؟ وجودی که با سکوت و خاموشی عکس العمل نشان داده و بیدارشده است؟!برق بی‌صدا قالمان گذاشته است.
گوشی همراهم را برمی‌دارم و چراغ قوه آن‌را روشن می‌کنم. بی اختیار به دنبال علت قطعی برق می‌گردم. ذهنم مرا به پای پنجره ای که مُشرف به کوچه و خیابان است می‌کشاند. کل منطقه اما در خاموشی فرو رفته است.
صدای همسایه هم که تا چندی پیش خبری از اونبود در کوچه به گوش می‌رسد. گوشی به دست به خانه می‌آیم. دردلم می‌گویم نکند باز اسراییل حمله کرده باشد؟! باران شروع به باریدن می‌کند. آن‌را به فال نیک می‌گیرم.
آمریکا و اسراییل بدانند!
ماملت بیدار و همیشه درصحنه هستیم. از خاموشی‌ و سکوت‌های زیرپوستی معنا‌دار شما، بعد از آتش بس نمی‌هراسیم. هرگونه حرکات ریز‌ و‌‌ درشت شما را زیر نظر داریم. گوش به فرمان ولی فقیه آماده نبرد و پیکاریم.

✍🏻مریم قپانوری
#به_قلم_خودم

175264041967351388346603329167.jpg

1752640419iran_israel_war_.ai-7.ir-06.png

 نظر دهید »

صفرتاصد پشت پرده قضایای نظام جمهوری اسلامی

24 تیر 1404 توسط مریم قپانوری

سلام دوستان بزرگوار شب همگی شما بخیر
آیا ایران و اسراییل باید دوباره مذاکره کنند یانه؟
آیا آقایان عراقچی و پزشکیان در خط رهبری حرکت میکنند یانه؟
آیا انجام مذاکره قبل و بعد از جنگ با دستور رهبری معظم بوده است؟
چرا رهبر انقلاب سردار پاکپور که فرمانده نیروزی زمینی بودند را به فرماندهی کل منصوب کردند؟
آیا جنگ ایران با اسراییل و آمریکا ادامه خواهد داشت؟
کسانیکه ندای مذاکره در کشور سردادند آیا مذاکره را بر رهبری معظم تحمیل کردند؟
چرا ایران آتش بس را پذیرفت‌؟
منظور از جنگ آخر الزمان چه جنگی است؟
چرا در وسط مذاکره به ایران حمله شد؟
اگر این سوالات و سوالات دیگری از این قبیل،دغدغه ذهنی شما بزرگواران است، پیشنهاد میکنم حتما این فایل صوتی را که صفر تا صد ماجرا را شرح میدهد گوش کنید و برای دیگران بازگو کنید که هم اتمام حجت برای خود و دیگران باشد.

1752603019b977d6a2c49540e9c14823166e63c0a1.mp3

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 38
  • 39
  • 40
  • 41
  • 42
  • 43
  • ...
  • 44
  • ...
  • 45
  • 46
  • 47
  • ...
  • 48
  • 49
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

موضوعات

  • همه
  • احکام نو پدید
  • اخبار
  • به سوی ظهور
  • تبلیغات
  • تبلیغات
  • تبلیغات
  • تبلیغات
  • حجاب و عفاف
  • درباره مدیر
  • دفاع مقدس
  • دلنوشته ها
  • دینی
  • دینی،سیاسی
  • دینی،مذهبی،سیاسی
  • روز مادر
  • سواد رسانه ای
  • سیاسی
  • سیاسی
  • سیاسی،دینی
  • عکس نوشته
  • عکس نوشته ها
  • مذهبی،دینی
  • نسیم خدا
  • نوروز 96

آیتم ها

  • چگونه قدر دان زخمات دیگران باشیم؟
  • چگونه با فرزند خوانده خود رفتار کنیم؟
  • نجوای عروس با مادرشوهر
  • باران اشک بر زمین بی‌تاب
  • رنج کشیده، به یاد مادران آسمانی
  • زیر نور خورشید
  • راهکارهای حفظ عزت در زندگی مشترک
  • خش‌خش فرصت‌ها
  • غنچه‌های شهادت بر دامان مادر
  • چگونه فرزندانی مسئولیت پذیر تربیت کنیم
  • خش‌خش فرصت‌ها
  • غنچه‌های شهادت بر دامان مادرشهید
  • چگونه به دیدار امام عصر(عج) مشرف شویم؟
  • چگونه معامله‌ای پرسود داشته باشیم؟
  • بی وزنی....
  • چگونه یک مادر و مربی باشیم؟
  • پله پله تا ملاقات خدا
  • غروب غیرت و طلوع بی حیائی
  • لقمه شیرین مورچه‌ها
  • لقمه‌ی شیرین مورچه‌ها

کاربران آنلاین

  • صفيه گرجي
  • راضيه فارغ
  • Tanha
  • ریحان

ساعت

ساعت فلش

کد موس یا ضامن آهو

جستجو

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس