جنایات رژیم پهلوی از منظر امام خمینی (ره)
ولخرجي درباريان، نفوذ اسرائيل در كشور و فساد و اوضاع نابسامان اجتماعي
خيال ميكنيد اين هياهويي را كه در راديو راه مياندازند راست است؟! شما خودتان برويد از نزديك ببينيد كه، مردم با چه وضعي زندگي ميكنند! در هر صدتا، دويست تا “ده” يك درمانگاه وجود ندارد، براي بيچارهها و گرسنهها فكري نشده است، مهلت هم نميدهند كه اسلام آن فكري را كه براي فقرا كرده عملي كند. اسلام مشكل فقر را حل كرده و در راس برنامه خود قرار داده است: “انما الصدقات للفقراء…” اسلام توجه داشته كه بايد اول كار فقرا را اصلاح كرد، كار بيچارهها را اصلاح نمود، لكن نميگذارند كه عملي شود.
ملت بيچاره در حال فقر و گرسنگي به سر ميبرند و هيئت حاكمه ايران هر روز آن همه ماليات را از مردم گرفته صرف ولخرجي هاي خود ميكند، طياره فانتوم ميخرد تا نظاميان اسرائيل و عمال آن در كشور ما تعليمات نظامي ببينند. اسرائيل - كه اكنون با مسلمان ها در حال جنگ است و كساني كه او را تاييد كنند، آنان نيز با مسلمان ها در حال جنگ ميباشند - به طوري كه پر و بالش در مملكت ما باز شده و به طوري مورد تاييد دستگاه حاكمه قرار گرفته كه نظاميان او براي ديدن تعليمات به كشور ما ميآيند! مملكت ما پايگاه آنها شده، بازار ما هم دست آنهاست و اگر به همين وضع باشد و مسلمانان به همين سستي بمانند بازار مسلمين را ساقط خواهند كرد.
شما محروميت خودتان را اطلاع داريد. تمام مردم ايران در دوره اين پدر و پسر محروم بودند، محروم از آزادي، محروم از استقلال. جوان هاي ما در همه اطراف ايران در حبس و شكنجه به سر بردهاند و محروم از آزادي و استقلال بودهاند. علماي ايران محروم از آزادي بودهاند و بسياري از آنها در تبعيد و حبس به سر بردهاند. مردم تهران، اين محلاتي كه زاغهنشين گفته ميشود يا چادرنشين، شايد از محل هاي شما محرومتر باشند. اينها در خانههاي گلي يا زير چادر، هر يك با چندين عائله به سر ميبرند، مثل يك سوراخي كه جانورها در آنجا باشند. ايران يك حبسي بود از براي همه اهالي محترمش و بحمدالله اين حبس شكسته شد و آزادي به شما برگشت و استقلال پيدا كرديد.
در پاريس كه بوديم يك نفر آمد پيش من و از كسي نقل كرد كه او گفته بود اگر در ايران پج نفر فاسد بشود اين محمدرضا روي هر پنج نفر انگشت ميگذارد و به طرف خودش جلبشان ميكند. آن اشخاصي كه پاك نيستند و با تزكيه شدهها سروكار ندارند، نميروند سراغ اشخاص امين.
اگر ملاحظه كنيد از همه كارهايي كه در آن زمان انجام ميگرفت در زمان اين پدر و پسر (در زمان پسر شايد بيشتر) در يك معنا مشترك بود و آن كه جوان ها را بكشند به غير آن طوري كه بايد تربيت بشوند.
جامعه ما در زمان اين طاغوت رو به فساد رفته بود، رو به تباهي رفته بود و مهم اين بود كه جوان هاي ما را، چه جوان هاي مرد و چه جوان هاي زن، اينها را رو به تباهي كشيدند و در اين پنجاه سال، تمام تبهكاري بود.
همه مخازن هم از دست مردم گرفته شد و هياهو، به اينكه من مامور خدمت به وطنم هستم و كتاب ماموريت براي وطنم را نوشت و آن همه هياهو راجع به ترقيات ملت و ترقيات اينها، خوب مردم هم ميديدند كه همه آن غلط است، همه جاي ايران فقر است، همه جاي ايران بيچارگي است، مردم خانه ندارند، مردم هيچي ندارند، آنجايي كه معدن نفت است، روي اين معادن همان مردم آنجا نشستهاند و گرسنگي ميخورند، سر و پاي برهنه راه ميروند، گاهي من از آنجا كه يك دفعه /كه/ عبور كردم از همان طرف اهواز اينها، از اين دهات اطراف، از اين راهي كه ما ميرفتيم و خط قطار عبور ميكرد، از اين اطراف، اين بچهها، اين سر برهنهها، اين پا برهنهها هجوم آوردند كه يك چيز بگيرند از ما، آنجايي بود كه مخزن نفتشان زير پايشان بود و داشت ميرفت جاي ديگر.
نميدانيد در ايران چه بود و چه شد و چه گذشت. ايران چه حالي بود،خيابان هاي ايران به چه حالي بود ميكدهها از كتابخانهها بسيار بيشتر بود و عشرتكدهها هم و مراكز فساد هم و روزنامه و مجلات و سينماها و تئاترها و دانشمندان و همهشان، همهشان با هم مخلوط شده بودند و يك كشور شيطاني درست كرده بودند، طاغوتي درست كرده بودند.
اين ملت يك ملت زنده است، يك ملتي است كه دنيا الان رويش حساب ميكند، اين ايراني بود كه همسايههايش هم قبولش نداشتند، اين ايراني بود كه فقط با لفظ آقاي آريامهر يك تبليغاتي برايش ميشد والا كجا چيز داشت، همهاش وابستگي، همهاش خرابي. سرتاسر كشور ما كه ملاحظه بكنيد الا شهرستان ها آن هم تهران عمدتا كه مورد توجه بود و ميخواستند آن هم چون اشراف و اعيان در اينجا هستند، آنها خوش بگذرانند، اين دهات و قصبات و آن جاهاي دورافتاده يك نظر به آن نشد. اين بدبخت ها بايد با الاغ از اين ور به آن ور بروند [و] مريض هايشان را ببرند بين راه هم بميرند.
معلوم است ما را در طول تاريخ نه چندان دور خصوصا و در سدههاي اخير از هر پيشرفتي محروم كردهاند و دولتمردان خائن و دودمان پهلوي خصوصا و مراكز تبليغاتي عليه دستاوردهاي خودي و نيز خود كوچك ديدن ها و يا ناچيز ديدن ها، ما را از هر فعاليتي براي پيشرفت محروم كرد. وارد كردن كالاها از هر قماش و سرگرم كردن بانوان و مردان خصوصا طبقه جوان به اقسام اجناس وارداتي از قبيل ابزار آرايش و تزيينات و تجملات و بازي هاي كودكانه و به مسابقه كشاندن خانوادهها و مصرفي بار آوردن هر چه بيشتر كه خود داستان هاي غمانگيز دارد و سرگرم كردن و به تباهي كشاندن جوان ها كه عضو فعال هستند با فراهم آوردن مراكز فحشا و عشرتكدهها و ده ها از اين مصايب حساب شده براي عقب نگهداشتن كشورهاست.
مهاجرت به شهرها
اينها به اسم اصلاح ارضي زراعت ايران را به باد دادند، يعني دهقان و رعيت بيچاره را بيچاره كردند كه ديگر نتوانستند اينها بمانند در مزرعههاي خودشان. از آنجا كوچ كردند و آمدند به تهران و اطراف شهر تهران به وضع بدي زندگي ميكنند، به وضع بسيار اسفناكي.
وضع زراعت ما كه يكي از چيزهاي بزرگ مملكت است و اقتصاد مملكت ما وابسته به اوست، اينها به اسم اصلاحات ارضي از بين بردند و الان كشاورزي شما ورشكسته است و شما محتاجيد به اينكه از خارج همه چيزها را بياوريد و همين طور مراتع ما را از بين بردند به غير دادند به اسم ملي، ملت را از آن محروم كردند و دامدارهاي ما از بين رفتند. اين دامدارها، اين كشاورزها كه در محال خودشان نتوانستند زندگيشان را ادامه بدهند، رو به شهرستان ها آوردند كه اينجا يك كاري پيدا كنند، اينجا هم كاري صحيح نبوده است.
اصلاحات ارضي كردند با آن بوق و سرنا. اصلاحات ارضي براي ما چه كرد؟ براي ما اين زاغههاي اطراف تهران و اين چپرنشين هاي اطراف تهران و اين حصيرنشين هاي اطراف تهران را درست كرد. براي ما اين را درست كرد كه دستمان را داريم دراز كرديم الان پيش ممالك ديگر، ازشان هر چيزي كه خوردني است از آنها ميخواهيم، پوشيدني است هم از آنها ميخواهيم هر چيز را از آنها ميخواهيم، كشاورزي ما را به كلي فاسد كردند به اسم اينكه ميخواهيم، از حالا به بعد ديگر رعيت و اربابي نيست، دهقاناند اينها! اين حرف هايي بود كه براي قريب ميگفتند، ديگر دهقانان هستند اينها! در صورتي كه بعد از عمل ما ديديم كه فوج فوج مردم از آنجا به واسطه فقر و فلاكت حركت كردند به اطراف شهرستان ها. هم فساد ايجاد شد و هم بيچارگي و فقر ايجاد شد و هم زراعت از بين رفت و هم بازار براي امريكا درست شد.
نتايج خفت بار انقلاب سفيد شاه
اين انقلاب ننگين و خونين به اصطلاح سفيد كه در يك روز با تانك و مسلسل پانزده هزار مسلمان را آن طور كه معروف است از پاي درآورد، روزگار ملت را سياهتر ساخت، زندگي دهقانان و زارعين اسير را بيشتر تباه كرد، اكنون در بسياري از شهرستان ها و اكثر روستاها درمانگاه، دكتر و دارو وجود ندارد، از مدرسه، حمام و آب آشاميدني سالم خبري نيست و به حسب اعتراف بعضي از مطبوعات در بعضي از دهات كودكان معصوم را از گرسنگي به چرا ميبرند.
شاه كه در آغاز طرح به اصطلاح “انقلاب سفيد” به دهقانان نويد ميداد كه در سايه اصلاحات ارضي، غله مورد نياز كشور در داخل تامين ميشود، اكنون به جاي خجلت زدگي افتخار ميكند كه دو ميليون و نيم تن گندم و چهارصد هزار تن برنج در سال جاري وارد كرده است. در صورتي كه مطلعين ميدانند كه يك استان ايران مثل خراسان قدرت تهيه گندم براي تمام كشور را داشت و اين قدرت را “انقلاب سفيد شاه” سلب كرد….
اين شخص باز از انقلاب سفيد دم ميزند، انقلابي كه موجب سيه بختي ملت شده و ميباشد، انقلابي كه جز فلج كردن قواي فعاله ملت اثري نداشت، انقلابي كه پس از ده سال خود “شاه” هم قلابي بودن آن را فاش كرد، انقلابي كه ميخواهد فرهنگ استعماري را تا دورترين قرا و قصبات كشانده و جوانان كشور را آلوده كند، بايد مخالف اين به اصطلاح “انقلاب” به شكنجه گاه برود و از حقوق اجتماعي محروم شود، علماي اسلام و محصلين و رجال دين و طبقه دانشگاهي كه با اين نظام پوسيده و دستگاه ظلم و جور و با اين انقلاب رسوا مخالفند يا بيوطن! هستند و بايد به شكنجه گاه بروند و يا از حقوق اجتماعي محروم ميباشند. طبقات بازرگان، زارع و كارگر كه در اين ده سال جز وعدههاي پوچ نديدهاند و از اين پس باز وعده بيشتري ميشوند و با اين انقلاب سياه لعنتي مخالفند به همان سرنوشت دچار خواهند شد.
هدف شاه از انقلاب ادعائيش وابسته كردن هر چه بيشتر كشور به آمريكا بود و در زمينه اصلاحات ارضي، آمار واردات ساليانه مواد غذايي، اين مطلب را به خوبي نشان ميدهد و در روستاها نيز فقر دهقانان به حدي رسيد كه دسته دسته به طرف شهرها هجوم بردند تا با زندگي در زاغههاي اطراف شهر و دستمزد ناچيز كارخانهها سد جوع كنند.
شاه براي ملت ايران دست به اصلاحات ارضي نزده است بلكه طراح اصلاحات ارضي يعني آمريكا و ساير دول استعماري اقدام به اصلاحات كرده است. زيرا نتيجه اصلاحات ارضي شاه اين شده است كه امروز در حدود نود درصد مواد غذايي ايران از خارج به خصوص از آمريكا تامين ميشود و نتايج خانمانسوز اصلاحات شاه به همين جا تمام نميشود. مزدوران شاه گفتهاند كه علماي مذهبي به دليل اينكه اصلاحات اراضي زمين هاي آنان را از دستشان بيرون برده، عليه شاه قيام كردهاند. كدام زمين ها؟ كدام يك از علماي ديني از مالكين ايراني بودهاند؟ زندگي علماي ديني كه با سادگي در حد مردم معمولي است، آيا نياز به زمينداري دارد؟ تمام دروغ هاي شاه و حاميانش براي ملت ايران روشن شده است. ابعاد خيانت شاه در زمينه مسائل اقتصادي به اين مسائل تمام نميشود، شاه از آزادي زنان صحبت ميكند، آزادي كدام زن؟! در ايران زنان با شخصيت كه خواستار حقوق انساني خود هستند و اكثريت زنان ايراني را تشكيل ميدهند، امروز همه عليه شاهاند و سرنگوني او را خواستارند و همه آنان امروز ميدانند كه آزادي زن در منطق شاه يعني به انحطاط كشانيدن زن از مقام انساني او و در حد يك وسيله با او رفتار كردن. آزادي زن در منطق شاه يعني پر كردن زندان ها از زنان ايراني كه حاضر نيستند به پستي هاي اخلاقي شاهانه تن بدهند.
نقش آمريكا در انقلاب سفيد شاه
زراعت را چنان به هم زدند، اين اصلاحات ارضي را كه آقا گفتند و آن قدر طمطراق كردند، اصلاحات ارضي به امر دولت آمريكا بود براي اينكه بازار درست كنند كه چيزهاي آنها فروش برود، يعني زراعت ما به هم بخورد، ما محتاج بشويم. الان هم كه ميبينيد كه هر چي ميخواهيم از خارج بايد بيايد، زراعت ما اين جور شد، زراعت ما را آن جور كردند.
شما همان بوديد كه در حكومت شما اين قضيه پيدا شد و آمريكا به ما تحميل كرد و من همان بودم كه به شما پيغام دادم كه آقا نكنيد اين كار را، اين زراعت ما را به زمين ميزند. خدا ميداند به فرستاده ايشان گفتم كه نكنيد اين كار را، شما ملتفت هستيد خودتان داراي ملك هستيد ملتفت هستيد كه نميتوانند اينها اداره بكنند، به زمين خواهد خورد اين زراعت مملكت. تو بودي كه زراعت مملكت را به زمين زدي براي خاطر آمريكا، حالا شما ميخواهيد اصلاح بكنيد كه مبادا يك وقتي تسلط بر ما پيدا كنند؟!
آمريكا با كودتاي نظامي، مجددا شاه را بر ايران تحميل كرد و به نام مدرنيزه كردن مملكت، انقلاب آمريكايي شاه را به راه انداخت و ديديم كه نتيجه تمام اين انقلاب به سود آمريكا و خرابي ايران بود. كشاورزي مملكت نابود شد و ايران بازار مصرف ماد غذايي آمريكا شد، مخازن زيرزميني از نفت گرفته تا مس و ساير مخازن، همه به نفع آمريكا تاراج شده و ميشود و در عوض سلاح هايي به ايران داده شده كه به درد مملكت نميخورد و زيان ديگرش هم تحميل بيش از چهار هزار مستشار نظامي با هزينههاي سرسام آور آن است كه گذشته از اينكه ارتش ما را از حيثيت انداخته است، تمامي مقدرات كشور را هم به دست آنها سپرده است. به دست همين شاه، ايران را پايگاه نظامي آمريكا كرده و نيز با پول همين ملت، شاه را مامور و ژاندارم منطقه در خليج كرده و اينها همه بخشي از ظلم هايي است كه آمريكا به ملت ما كرده است، بنابراين، چرا واشنگتن بر ضد انقلاب ملت ايران فعاليت نكند.
اصلاحات ارضي كه ايشان كردند اين بود، يعني آمريكا كه ميخواست، اين نقشه آمريكايي بود براي اين ملت هاي اين طرف كه يكي (از) آن هم ايران بود، يك نقشهاي بود براي اينكه بازار درست كند براي آمريكا. آمريكا گندمش زياد بود، گاهي وقت ها آتش ميزدند، گاهي وقت ها دريا ميريختند، بهتر از اين چي بود كه زندگي ايرانيها را به هم بزنند و زراعت ايران را به هم بزنند و كشاورزي به كلي از بين برود. حالا يك مملكتي كه يك استانش كافي بود براي تمامش و باقيش بايست به فروش برود، يك آذربايجان اگر چنانچه سابقا بوده زراعت ميشد كافي بود براي همه ايران، مابقيش بايد به فروش برود، به خارج برود، صادر بشود، حال اين طور كه ملاحظه ميكنيد همه چيزش وارد ميشود از خارج.
منبع: سایت امام خمینی دات کام