رهروان عشق

رهروان عشق

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • رهروان عشق

*هفتمین شام جدائی است بیا گریه کنیم*

28 مهر 1395 توسط مریم قپانوری

هفتمین شام جدائی است بیا گریه کنیم
هفتمین روز جدائی است بیا گریه کنیم
داغ گلهای خدائی است بیا گریه کنیم
در شب هفتم گلهای به خون خفته خویش
فاطمه کرببلائی است بیا گریه کنیم
کس چه داند که در این شب به اسیران چه گذشت
یا به زینب زغم داغ شهیدان چه گذشت
بر یتیمان حسین از غم هجران چه گذشت
نوبت عقده گشائی است بیا گریه کنیم
مگر امشب شب هفت گل زهرا نَبُود
یاکه در کوفه چنین رسم خدایا نَبُود
راه تسکین یتیمان سر بابا نَبُود
عجبا این چه عزائی است بیا گریه کنیم
بر سنان رأس شهیدان شده فانوس عزاء
کف زنان خنده کنان در بر چشم اسرا
خاندان شهدا بر سر بازار چرا
که به پا شور و نوائی است بیا گریه کنیم
کوفه را کشتن مهمان روش زندگی است
بر یتیمان وی،آزار برازَندگی است
تسلیت،کعب نی وسیلی و آوارگی است
گریه بردرد دوائی است بیا گریه کنیم
کوفیان در بر ما این همه غوغا نکنید
بهر همدردی ماهلهله بر پا نکنید
بانوان را به چنین حال تماشا نکنید
که عجب حال و هوائی است بیا گریه کنیم

هفتمین شام جدائی است بیا گریه کنیم
#محرم95
#بیرق_عزاء

1476887761_.jpg

 نظر دهید »

اردوی محرم

27 مهر 1395 توسط مریم قپانوری

اردوی محرم به دلم خیمه به پا کرد…..

دل را حرم و بارگه خون خدا کرد……

اینجا دل بی قرار یار است……..

آسمان چشم ها آفتابی نیست….

،قلبها در سجود و تلاطم دریای عشق است…..

هنگامه سجود است بخوان!!!!! حَی علی الصَلاة

پی قدقامت تیرها بخوان!!!!!!!! أشهد أن لا إلا إلا الله

ساقی عطشان چه در لب جوی میکند؟؟ بزن مشک خالی اندر آب!!!!!

زدی برآب دو دستت را اما!!!!!!! لِمَ تُحَرِمُ ما أَحَلَ اللُه لَک

به قتلگاه بیا همسفرم!!!!!!!!! قُل سیروا فی الأرض….

خیمه ات را چه شد سالار؟؟ کِه بر آتش جنباندش؟؟ قُتِلَ أصحابُ الأُخدود

تیر سه شعبه از چه بر تارک وجود نشست؟؟؟ تَبَت یَدا أَبِی لَهَب!!!!!!!!!!

حرامیان گرسنه بر سینه تو چه میکنند؟؟ مُلِئَت بُطونُهُم مِنَ الحرام!!!!!!!!!

طشت طلا از چه رنگش چون مس شد؟؟ أُفِ لَکُم وَلِما تعبدون مِن دون الله!!!!!!

کوثر سه ساله ات از چه نیلگون شد؟؟أَفَتَری علی الله کِذبا أَم بِه جِنَة!!!!!!!

.نفس ها با صوت ما رأیتُ إلا جمیلا به شماره افتاده است….هیهات من الذلة
السلام علیکم یا أهل بیت النبوة1476690668photo1310_1_.jpg

 

1476690667photo1309_2_.jpg

 5 نظر

اللهم فضاعف علیهم اللعن منک والعذاب العلیم

27 مهر 1395 توسط مریم قپانوری

اللهم فضاعف علیهم اللعن منک والعذاب العلیم
از امام صادق (ع) روایت شده که آن حضرت از پیامبر اکرم (ص) روایت کرد که:
روز قیامت برای فاطمه(س) خیمه ای نورانی افراشته شود و حسین(ع) در حالی که سرش را در دست دارد(بسوی او) رو میکند. هنگامی که بانو او را می بیند فریاد و ناله ای سر میدهد که در آن جمع هیچ فرشته مقرب و پیامبر مرسلی نمی ماند مگر آنکه برای او می گرید
خداوند حسین(ع) را برای آن بانو به نیکوترین شکل جلوه می دهد وحسین(ع) بدون سر با قاتلانش ستیزه میکند
خداوند برای من(پیامبر) کشندگان او را وزمینه سازان کشتن او وهرکس که در ریختن خونش شریک بوده اند را جمع میکند، من آنان را تا آخرین نفر میکشم،سپس زنده میشوند و امیر المؤمنین(ع) آنان را میکشد،پس زنده میشوند و حسن(ع) آنان را میکشد،سپس زنده میشوند و حسین (ع) آنان را میکشد و کسی از خاندان ما باقی نمی ماند مگر آنان را می کشد.
در این هنگام خشم ها فرو می نشیند و اندوه فراموش میشود
لهوف ص 134
#بیرق_عزاء
#محرم95

1476775039_.jpg

 نظر دهید »

برای دشمن سیاهی لشگر هم نباش!!!!

27 مهر 1395 توسط مریم قپانوری

برای دشمن سیاهی لشگر هم نباش!!!!
ابن رباح می گوید:مردی نابینا را دیدم که در ماجرای شهادت امام حسین(ع) حضور داشت، از او درمورد نابینائیش پرسیدم،گفت:
من یکی از ده نفری بودم که در شهادت آن حضرت حاضر بودم،ولی نه نیزه ای زدم،نه شمشیری ونه تیری.
پس از شهادت او به خانه ام باز گشتم و پس از خواندن نماز عشاء خوابیدم.درخواب شخصی نزدم آمد و گفت: پاسخ رسول الله را بده
گفتم: مرا با او چکار؟؟ گریبانم را گرفت و مرا به سوی آن حضرت کشاند.
دیدم پیامبر در بیابانی نشسته و آستین هایش را تا آرنج بالا زده،حربه ای شبیه نیزه کوچک در دست دارد و با آن نُه رفیق مرا میکُشد،هر ضربه ای که به آنان میزند آتش از وجودش زبانه میکشد.نزدیک آن حضرت شدم و برابرش به زانو افتاده،گفتم: سلام بر تو ای رسول خدا. پاسخم رانداد .مدتی درنگ کرد.سپس سرش را بالا آورد وفرمود:
ای دشمن خدا ! احترامم رانگه نداشتی ،خاندانم را کُشتی و حق مرا مراعات نکردی و کار خود را انجام دادی!؟
عرض کردم : یا رسول الله! به خدا سوگند نه شمشیری فرود آوردم و نه نیزه ای زدم ونه تیری انداختم.
فرمود:آری، ولی(برای دشمن) سیاهی لشگر شدی. به من نزدیک شو، به آن حضرت نزدیک شدم ،ناگاه (دیدم) تشتی پر از خون بود. به من فرمود:
این خون فرزندم حسین(ع) است. پس مقداری از آن خون به چشمم کشید. بیدار شدم و (از آن زمان) تاکنون چیزی نمی بینم.
لهوف 133
#بیرق_عزاء
#محرم95

1476773725_.jpg

 نظر دهید »

آیا داستان کلیسای حافر را شنیده ای؟؟

26 مهر 1395 توسط مریم قپانوری

آیا داستان کلیسای حافر را شنیده ای؟؟
یزید گفت بگو تا بشنوم
نصرانی گفت: میان عمان و چین دریائی است که شش ماه راه فاصله است.میان آن دو هیچ آبادی نیست مگر یک شهر که 80 فرسخ در 80 فرسخ است که روی زمین شهری بزرگتر از آن نیست.از آنجا کافور و یاقوت می آورند.درختانشان عود وعنبر است،این شهر تحت حکومت مسیحیان است و در آن کلیساهای بسیاری وجود دارد که بزرگترین آنها کلیسای حافر است
در محراب آن ظرفی طلائی و کوچک قرار دارد ودر آن سُمی است که میگویند مال الاغی است که عیسی (ع) بر آن سوار میشده. آنها آن ظرف را با طلا و پارچه های قیمتی زینت کرده اند. هرسال بسیاری از مسیحیان می آیند و گرد آن میگردند و آن را می بوسند ودر کنار آن حاجتها و خواسته هایشان را از خدا میطلبند.
این رفتار آنان درباره سُم الاغی است که گمان میکنند الاغی است که حضرت عیسی (ع) بر آن سوار میشده،آن وقت شما فرزند دختر پیامبرتان را می کشید،خدا برکتش را از شما بردارد و دینتان را برشما مبارک نگرداند.
یزید که این سخنان را شنید،گفت: این نصرانی را بکشید که مرا در مملکت خود رسوا نکند!!
نصرانی چون از قصد یزید مطلع شد،گفت: میخواهی مرا بکشی؟؟
گفت: آری
نصرانی گفت: پس بدان که دیشب پیامبرتان را در خواب دیدم که میگفت: ای مرد! تو از اهل بهشت هستی از سخنش شگفت زده شدم!!
اکنون شهادت میدهم که معبودی جز خدای یگانه نیست، محمد (ص) فرستاده اوست.سپس برجست و سر حسین(ع) را برگرفته به سینه چسباند و پیوسته میبوسید تا آنکه او را گرفته و کشتند
لهوف ص 182
#بیرق_عزاء
#محرم95
#اینجا_درالإرشاد_است

1476721292_.jpg

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 36
  • 37
  • 38
  • ...
  • 39
  • ...
  • 40
  • 41
  • 42
  • ...
  • 43
  • ...
  • 44
  • 45
  • 46
  • ...
  • 69
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

موضوعات

  • همه
  • احکام نو پدید
  • اخبار
  • به سوی ظهور
  • تبلیغات
  • تبلیغات
  • تبلیغات
  • تبلیغات
  • حجاب و عفاف
  • درباره مدیر
  • دفاع مقدس
  • دلنوشته ها
  • دینی
  • دینی،سیاسی
  • دینی،مذهبی،سیاسی
  • روز مادر
  • سواد رسانه ای
  • سیاسی
  • سیاسی
  • سیاسی،دینی
  • عکس نوشته
  • عکس نوشته ها
  • مذهبی،دینی
  • نسیم خدا
  • نوروز 96

آیتم ها

  • یلدای پرتقالی
  • چگونه یلدایی متفاوت برگزار کنیم؟
  • متن تبریک ویژه شب یلدا
  • خیاط زندگی
  • نازپرورده و خود شیفته
  • راهکارهای داشتن زندگی بهتر
  • چگونه یلدایی خاص برگزار کنیم؟
  • راهکارهای ساده زیستی در زندگی
  • چگونه قدردان زحمات دیگران باشیم؟
  • چگونه با فرزند خوانده خود رفتار کنیم؟
  • نجوای عروس با مادرشوهر
  • باران اشک بر زمین بی‌تاب
  • رنج کشیده، به یاد مادران آسمانی
  • زیر نور خورشید
  • راهکارهای حفظ عزت در زندگی مشترک
  • خش‌خش فرصت‌ها
  • غنچه‌های شهادت بر دامان مادر
  • چگونه فرزندانی مسئولیت پذیر تربیت کنیم
  • خش‌خش فرصت‌ها
  • غنچه‌های شهادت بر دامان مادرشهید

کاربران آنلاین

  • فاطمه شبانه اراني
  • بتول منصوریان
  • بانو

ساعت

ساعت فلش

کد موس یا ضامن آهو

جستجو

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس