سکوت سنگین
سکوت سنگین
در آستانهی اربعین، دلها روانهی کربلاست، اما در شام، جایی که صدای صبر و استقامت باید طنینانداز باشد، حرم حضرت زینب (س) در غربتی سنگین فرو رفته…
نه از عاشقان خبری هست، نه از زائران، نه از دلهایی که ضریح را لمس کنند و بگویند:
«زینب جان، ما هنوز با تو هستیم»
اما چرا؟
چرا حرم تو، ای بانوی اسارت، در آستانهی اربعین اینچنین خالیست؟
چرا صدای لبیک یا زینب در کوچههای شام گم شده؟
شاید چون سایهی سنگین جولانیها، با سلاح و سیاست، بر دیوارهای حرم افتاده.
شاید چون امنیتی که باید از عشق زائران بجوشد، حالا با حضور بیگانگان آلوده شده.
ای زینب!
تو که در دل آتش و اسارت، قامت خم نکردی، حالا باید شاهد باشی که حرم تو، به جای زائر، میزبان نگاههای سرد و بیروح نظامیان است؟
کجاست غیرت امت؟
کجاست فریاد آنهایی که میگفتند «کلنا عباسک یا زینب»؟
این خلوت، این سکوت، نه فقط درد غربت است، که فریادیست علیه سیاستهایی که حرمها را از عاشقانشان جدا کردهاند.
اما بدان، زینب جان، دلها هنوز با توست.
اگرچه راهها بستهاند، اگرچه جولانی آمدهاند، اما عشق تو را نمیتوان با سلاح خاموش کرد.
تو در دلها زندهای، حتی اگر حرم تو در شام، بیزائر مانده باشد.
✍🏻مریم قپانوری
#به_قلم_خودم
