عکسهای رهبری
#بیرق_عزاء
آیا اهل بیت امام حسین(ع) در طول مدت اسارتشان برای امام حسین(ع) مجلس ومراسم یادبودی برگزار کردند؟؟؟
جواب:بله
1)در روز عاشوراء همراهان ایشان از جمله حضرت زینب (س) وزنان عزاداری کردند.
سید بن طاووس در لهوف ص180مینویسدلا أنسی زینب بنت علی وهی تنادی وتبکی باصوت الحزین وامحمداه هذا حسینن بالعراق…..مرمل باالدماء مقطع الأعضاء….
2)در شهر کوفه 3روز اقامه عزاء کردند.
3)در شام برخی از مورخین نوشتند 3روز یا 7روز اقامه عزاء داشتند.که خانواده یزید3روز در عزاء شرکت کردند.
4) در مدینه امام سجاد(ع) هر روز برای ایشان مجلس عزاء برپامیکردند وزنان بنی هاشم در مدینه هر روز گریه میکردند..أم سلمه همسر پیامبر اکرم (ص) اولین کسی بودن که در مدینه اقامه عزاء کردند.
#بیرق_عزاء
سؤال:آیا این درست است که موقع شهادت حضرت علی اکبر(ع) امام حسین(ع) خود را روی بدن او انداخت وحضرت زینب(س) اورا بلند کرد؟؟؟ آیا این متن به این معنا نیست که صبر امام حسین(ع) از حضرت زینب (س) کمتر است؟؟؟
جواب: در هیچ منبع روائی وتاریخی نیامده است که امام حسین(ع) با شهادت حضرت علی اکبر(ع) خودش را از روی بی تابی بر بدن علی اکبر(ع) انداخته باشد. وحضرت زینب(س) که یک خانم بودند او را از روی نعش علی اکبر بلند کردند. این مسئله نه تنها از لحاظ نقلی وتاریخی رد میشود بلکه از نظر عقلی هم رد میشود در وافع قضیه کاملا بر عکس است یعنی حضرت زینب(س) خود را روی نعش علی اکبر (ع) انداخت وامام حسین(ع) ایشان را از روی نعش بلند کردند.این یعنی صبر یک مرد در برابر مصائب به مراتب بیشتر از یک زن است و این توجیه با عقل ومنطق هم سازگار تراست.
تقدیم به سادات گرانقدر رواق کوثرنت
پرستیژ فرماندهی
راوی: سیدکاظم حسینی
خاطرات شهید برونسی
علاقه خاصی هم نسبت به حضرت زهرا(س) داشت.هم نسبت به سادات وهم فرزندان ایشان. عجیب هم احترام هر سیدی را نگه میداشت،یادم نمی آید توی سنگر،چادر،خانه،یا جای دیگر باهم رفته باشیم و او زودتر از من وارد شده باشد.حتی سعی میکرد جلوتر از من قدم برندارد.
یکبار با هم خواستیم برویم جلسه.پشت دراتاق رسیدیم،طبق معمول مرا فرستاد جلو وگفت بفرما.
نرفتم تو.بهش گفتم اول شما برو.
لبخندی زد وگفت: توکه میدونی من جلوتر از سید جائی وارد نمیشم.
به اعتراض گفتم: حاج آقا اینجا دیگه خوبیت نداره که من اول برم!
گفت برای چی؟
گفتم: ناسلامتی شما فرمانده هستی،اینجا هم که جبهه است وبالاخره باید* ابهت وپرستیژ فرماندهی* حفظ بشه.
مکثی کرد و زود ادامه دادم: اینکه من جلوتر برم*پرستیژ* شما رو پائین می آره.
خندید وگفت: اون پرستیژی که میخواد با بی احترامی به سادات باشه میخوام اصلا نباشه!!
منبع: پر تیراژترین کتاب دفاع مقدس: خاک های نرم کوشک نوشته سعید عاکف
#دفاع_مقدس
تقدیم به همه مداحان و نوکران ابی عبدالله (ع)
شهید شاخص
مداح شهید سید رضا حسینی
فرازی از وصیت نامه مداح شهید سید رضا حسینی
تنها وصیت من به شما رفقای هیئتی ام این است که تا توان در بدن دارید به مجالسی که به نام* حضرت ابا عبدالله(ع)* منعقد میباشد اهمیت دهید….
نقل از همسر شهید
ماه، ماه محرم بود. طبق همیشه سید رضا تو هیئت برنامه داشت. به شدت مریض شده بود. گفت خانم من امشب نمیتونم برم هیئت. رفت وگوشه اتاق خوابید.
لحظاتی گذشت، سید هراسان از خواب بیدار شد.حالت عجیبی داشت. گفتم سید جان چی شده؟؟
گفت: باید برم هیئت! گفتم مگه حالت خوب شده؟ گفت: نه!!! اگه بمیرم هم باید امشب برم هیئت بخونم!!!
گفتم مگه چی شده؟؟؟
گفت أمر، أمر مادرمه! حضرت زهرا(س) اومد به خوابم!! گفتم: حضرت زهرا(س)؟؟
گفت: بله! تازه خواب به چشمام رفته بود که یه خانم جلیل القدری اومد نشست توی اتاقم ،گفت:
سید رضا! مگه نمیری برای حسینم بخونی
#شهدا
#شهدا_ناب_11
#وصیتنامه
شهیدخیر محمد سیاوشی
محل تولد:نهاوند/محل شهادت: دیوان دره/تاریخ شهادت:66/5/6
حال که با آغوش باز به استقبال شهادت میروم خدا را شاهد وناظر میگیرم.خدایا توشاهدی که من صرفا برای جنگیدن هجرت نکردم بلکه هدف اصلی مبارزه با هواهای نفسانی است.
خدایا یک بار جان خود را فدای تو کردن ارزشی ندارد.ای کاش صد بار زنده میشدم وصدها بار جانم را فدای تو میکردم