آتش بس به روایت تصویر
دیروز را گفتیم به بهانه این روزها و دور بودن از هیاهو و تب و تاب جنگ یادی از شهدای گمنام شهرمان داشته باشیم و فی الحال بر آن شدیم که بچه ها را در آن فضای بلند و دلنشین بام شهرمان اندکی آسوده رها کنیم تا با غازهای وحشی در آب و ماهیان دریاچه سرگرم شوند و آرامش به روح و روان مضطربشان برگردد..بام و هوای لطیف و عطر ابریشمهای خودرو و…
وقتی به بام رسیدیم خورشید در حال عبور از معبرخود بود و میخواست جای خود را به ظلمت شب بدهد.
بچه ها بیسکوییتهای خرد سده داخل نایلون را بیرون آوردند و برای غازها ریختن آنها هم با صدای دلنشین خودشان پا و دمی تکان میدادن و تکه های خرد شده را یکی بعد از دیگری می بلعیدند..
بالای بام نمادی از توپ های قدیمی را گذاشته اند که از دهانه آن توپ به جای آتش و زبانه های آن فرفوژه های گل مانند قرار داده اند از آن عکسی گرفتم و با خودم گفتم این نماد همان مقاومت و ایستادگیهای گذشته است و حتما از آن برای نوشتن یک متن خوب استفاده میکنم
هوای دم غروب هوای روشن، خاموش بود هوای به ظاهر گرگ و میش بود که نمیتوان حق و حقیقت را درست تشخیص داد و باید منتظر صبح فرداها از پس ظلمات بود درست مثل آتش بس!!!
و اما من و عکس و روایتی از جنگ امروز!!!
آتش بس به روایت تصویر
#حال_ماخوب_است
#تولیدی_به_قلم_خودم
#آتش-بس
#عکس_تولیدی
#عکس_نوشته