رهروان عشق

رهروان عشق

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • رهروان عشق

طرز تهیه آش ترخینه آنتی بیوتیک لُرها

03 شهریور 1404 توسط مریم قپانوری

طرز تهیه آش ترخینه آنتی بیوتیک لُرها

بخش اول: تهیه ترخینه دوغ

مواد لازم:
- دوغ محلی تازه: به مقدار لازم
- بلغور مخصوص ترخینه (درشت‌تر از بلغور حلیم): 500 گرم
- سبزی آش (تره، جعفری، گشنیز، اسفناج): 300 گرم
- سیر: 5 حبه
- فلفل سبز و تازه: بستگی به ذائقه افراد مقدارش متفاوت است

طرز تهیه:

1. دوغ تازه را در ظرفی درب‌دار بریزید و در معرض نور مستقیم آفتاب قرار دهید تا آب آن از ماست جدا شود.
2. آب جداشده را نگه دارید (تا بعدا موقع پخت در صورت نیاز به قابلمه اضافه کنید) و مجدداً دوغ بدون آب را به مدت 1 تا 2 روز در آفتاب بگذارید تا کمی ترش شود.
3. بلغور را پاک کرده و حداقل یک شبانه‌روز در آب بخیسانید.
4. سبزی آش، سیر و فلفل را خرد کنید.
5. دوغ ترش‌شده را روی اجاق قرار دهید و مرتب هم بزنید تا نبرد.
6. پس از گرم‌شدن و نزدیک به جوش‌آمدن دوغ، بلغور و سبزیجات را اضافه کنید.
7. اجازه دهید مواد با هم بجوشند تا به غلظتی نسبتاً سفت برسند و سبزی‌ها کاملاً بپزند.
8. پس از پخت، مواد را کنار بگذارید تا کاملاً سرد شوند.
9. مواد سردشده را به اندازه‌های دلخواه روی سینی پهن کرده و در آفتاب خشک کنید.
10. ترخینه‌های خشک‌شده آماده استفاده در آش هستند.


بخش دوم: تهیه آش ترخینه

مواد لازم:
- ترخینه خشک‌شده: 300 گرم
- عدس: 100 گرم
- پیاز: 2 عدد
- نعناع خشک: 2 قاشق غذاخوری
- زردچوبه، نمک، فلفل: به مقدار لازم
- روغن: برای سرخ‌کردن

طرز تهیه:

1. عدس را بشویید و با ترخینه خشک‌شده در قابلمه‌ای با آب کافی بریزید.
2. اجازه دهید مواد روی حرارت ملایم بپزند تا کاملاً نرم شوند.
3. پیاز را نگینی خرد کرده و در روغن تفت دهید تا طلایی شود. زردچوبه را اضافه کنید.
4. نعناع خشک را در کمی روغن تفت دهید تا رنگ آن تغییر کند، مراقب باشید نسوزد.
5. پس از پخت کامل آش، پیاز داغ، نعناع داغ و در صورت نیاز نمک را اضافه کنید.
6. آش را در ظرف سرو بریزید و با باقی‌مانده‌ی پیاز داغ و نعناع تزئین کنید.

#به_قلم_خودم
#دستپخت_خودم
✍🏻سرآشپز مریم قپانوری

1756097070img_20250825_081317_700.jpg

 نظر دهید »

عکس نوشته لیله المبیت

03 شهریور 1404 توسط مریم قپانوری

#عکس_نوشته_تولیدی

1756088795negar_1756033402146.jpg

 نظر دهید »

مُبصر اصلاحات

03 شهریور 1404 توسط مریم قپانوری

مُبصر اصلاحات

یک زمانی، وقتی نظم کلاس به‌هم می‌ریخت، مدیر مدرسه تصمیم می‌گرفت همان دانش‌آموز شلوغ‌کار را به عنوان نماینده و مُبصر کلاس بگذارد، نه از روی علاقه، بلکه چون می‌دانست آن دانش‌آموز روی بقیه نفوذ دارد و با مسئولیت دادن به آن، هم خودش تربیت می‌شود و هم کلاس و مدرسه آرام می‌گیرد.

امروز به ظاهر در صحنه‌ی سیاست، نماینده‌ی اصلاحات بالاترین منصب سیاسی را دارد. شاید هنوز شلوغی هست، شاید هنوز نظم کامل نشده ولی وقتش رسیده که مثل آن کلاس، به جای تقابل، همدلی کنیم. شاید همین مسئولیت، موجب تربیت بشود.یقینا اتحاد، راه اصلاح را هموار می‌کند.
#به_قلم_خودم
✍🏻*مریم قپانوری*

1756087824copilot_20250825_052754.jpg

 نظر دهید »

ترخینه، آنتی بیوتیک لُر‌ها

02 شهریور 1404 توسط مریم قپانوری

ترخینه، آنتی بیوتیک لُر‌ها

در شهر ما، هر سال وقتی هوا کمی خنک شده و از عطش گرما کم می‌شود، بانوان دستی بر آتش می‌زنند تا ترخینه درست کنند.
ترخینه غذایی‌ست که از دوغ گرمادیده‌ی گازدار مَشکی، بلغور گندم، سبزی آش، سیر و چند سبزی مخصوص درست می‌شود. همه می‌گویند این غذا برای زمستان مثل داروست، مخصوصاً وقتی کسی سرما می‌خورد.

بعد از اینکه مواد خوب با هم مخلوط می‌شوند و می‌جوشند، دیگ پر از ترخینه را میگذارند تا نفسی تازه کند و سرد شود.

مادران گیس سفید دوران دیده با دست گلوله‌ای از آن را در بلغور ریز و دانه دانه می‌غلتانند و در سینی مسی پهن میکنند تا خشک شود.

این کپسول آنتی بیوتیک باید زیر آفتاب داغ خشک شود. اما خشک کردنش دردسر دارد. باید جایی به دور از چنگال گرسنه‌ی گربه‌ها و ردپای خاک گذاشته شود.

وقتی ترخینه‌ها خشک می‌شوند، در ظروفی در بسته جا خوش کرده و ننه سرما که از راه می‌رسد، به مهمانی عدس با آن آش درست می‌کنند. یک آش داغ و خوش‌عطر که همه‌ی اهل خانه را گرم می‌کند.

مردم شهر ما مخصوصاً لرها، باور دارند که ترخینه بهترین داروی سرماخوردگی است
#به_قلم_خودم
✍🏻مریم قپانوری

175603373420250824_103355.jpg

 نظر دهید »

طبیب‌ُ دَوّار بِطِبّه، قصه‌ی من

02 شهریور 1404 توسط مریم قپانوری

طبیب‌ُ دَوّار بِطِبّه، قصه‌ی من

از همان سال‌ اول دبیرستان که انتخاب رشته کردیم، یک آرزو در دلم ریشه گرفت: پزشک بشوم. نه فقط برای اسم و رسمش، بلکه چون همیشه دلم می‌خواست بتوانم درد کسی را دوا کنم.

برای رسیدن به این آرزو، شب و روز درس می‌خواندم. زیست، شیمی و زبان انگلیسی را با عشق می‌خواندم، طوری که نمره نهایی‌ام در هر سه درس بالاترین نمره شهرستان شد. همه می‌گفتن «تو دیگر قبول میشوی!» ولی یک چیزی کم بود.

من بلد نبودم چطور تست بزنم. نه مشاور خوبی داشتم، نه کسی که راه درست را به من نشان بدهد و نه پول و هزینه‌ی کلاس‌های جور و واجور کنکور. نتیجه این شد که پزشکی قبول نشدم.

اما درست وسط آن روزهای پرتنش، یک اتفاقی افتاد که زندگی‌ام را زیر و رو کرد. مادرم دیالیزی شد. دیابت کهنه، فشارخون و دردهایی که به ندرت کسی می‌توانست درمانش کند. او را به بیمارستان بردیم و من از همان لحظه، دیگر فقط یک داوطلب کنکور نبودم؛ شدم همراه، مراقب، و حتی یک جورایی مشاور پزشکی.

با اینکه هنوز دانش‌آموز بودم، اطلاعاتم از زیست و شیمی آنقدر زیاد بود که وقتی دکترها درباره‌ی داروها و مکانیسم بیماری حرف می‌زدند، من دقیقاً می‌فهمیدم که چه می‌‌گویند. حتی چندبار، وقتی دیدم دارویی که تجویز شده ممکنه با داروی دیگر تداخل داشته باشه، با احترام تذکر می‌دادم. دکترها اولش با تعجب نگاهم می‌کردند و بعضا واکنش‌های بد و منفی نشان می‌دادند، ولی بعد از چند بار، خودشان شروع کردن ازمن نظر خواستن.

آن روزها، من کنار مادرم بودم، نه فقط با دعا و دل‌نگرانی، بلکه با علم و دقت. پرستارها می‌گفتند حضورم باعث شده روند درمان بهتر پیش برود. مادرم هم با نگاه پرمحبتش، انگار بهم می‌گفت: «تو همان طبیبی هستی که همیشه آرزویش را داشتم.»

اما با همه‌ی این‌ها، کنکور را از دست دادم. اولویت‌هایم دیگر عوض شده بود. شاید همین باعث شد که من را به مسیر جدیدم ببرد؛ به حوزه و به دنیای نیمه پُر طب سنتی و به آن لقب شیرین:
طبیب‌ دَوّار بِطِبّه

حالا، من مریم، کسی‌ام که گاهی از شهری به شهر دیگر می‌روم، با تبلیغ و حرف‌هایم دل‌ها را آرام می‌کنم و هر روز، با لبخند، یادم می‌‌آید که گاهی نشدن یک آرزو، یعنی رسیدن به یک رسالت بزرگ‌تر مثل رسالت تبلیغ.
#به_قلم_خودم
✍🏻مریم قپانوری
پ.ن:
1)مِنْهَا طَبِیبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ قَدْ أَحْکَمَ مَرَاهِمَهُ وَ أَحْمَی مَوَاسِمَهُ یَضَعُ ذَلِکَ حَیْثُ الْحَاجَةُ إِلَیْهِ مِنْ قُلُوبٍ عُمْیٍ وَ آذَانٍ صُمٍّ وَ أَلْسِنَةٍ بُکْمٍ مُتَتَبِّعٌ بِدَوَائِهِ مَوَاضِعَ الْغَفْلَةِ وَ مَوَاطِنَ الْحَیْرَةِ.خطبه108 نهج البلاغه.
حضرت علی (ع) در این خطبه، پیامبر اکرم (ص) و رسالت تبلیغی ایشان را به طبیبی دَوّار تشبیه کردند که خود طبیب به بالین بیمار روحی می‌رود.

2)هنوز هم دوستان طلبه‌ام من‌را تشویق به درس خواندن برای پزشکی و پزشک شدن می‌کنند، اما من با بچه‌ها و مشغله‌ی متاهلی فرصتی برای برگشتن به گذشته ندارم.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 32
  • 33
  • 34
  • ...
  • 35
  • ...
  • 36
  • 37
  • 38
  • ...
  • 39
  • ...
  • 40
  • 41
  • 42
  • ...
  • 51
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

موضوعات

  • همه
  • احکام نو پدید
  • اخبار
  • به سوی ظهور
  • تبلیغات
  • تبلیغات
  • تبلیغات
  • تبلیغات
  • حجاب و عفاف
  • درباره مدیر
  • دفاع مقدس
  • دلنوشته ها
  • دینی
  • دینی،سیاسی
  • دینی،مذهبی،سیاسی
  • روز مادر
  • سواد رسانه ای
  • سیاسی
  • سیاسی
  • سیاسی،دینی
  • عکس نوشته
  • عکس نوشته ها
  • مذهبی،دینی
  • نسیم خدا
  • نوروز 96

آیتم ها

  • چگونه یلدایی متفاوت برگزار کنیم؟
  • متن تبریک ویژه شب یلدا
  • خیاط زندگی
  • نازپرورده و خود شیفته
  • راهکارهای داشتن زندگی بهتر
  • چگونه یلدایی خاص برگزار کنیم؟
  • راهکارهای ساده زیستی در زندگی
  • چگونه قدردان زحمات دیگران باشیم؟
  • چگونه با فرزند خوانده خود رفتار کنیم؟
  • نجوای عروس با مادرشوهر
  • باران اشک بر زمین بی‌تاب
  • رنج کشیده، به یاد مادران آسمانی
  • زیر نور خورشید
  • راهکارهای حفظ عزت در زندگی مشترک
  • خش‌خش فرصت‌ها
  • غنچه‌های شهادت بر دامان مادر
  • چگونه فرزندانی مسئولیت پذیر تربیت کنیم
  • خش‌خش فرصت‌ها
  • غنچه‌های شهادت بر دامان مادرشهید
  • چگونه به دیدار امام عصر(عج) مشرف شویم؟

کاربران آنلاین

  • سلام
  • خلوت نشینِ گوشه‌ی گوهرشاد
  • حمیده موحدنسب
  • راز ملکوت

ساعت

ساعت فلش

کد موس یا ضامن آهو

جستجو

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس