چگونه امام امت با مردم سخن میگوید
ندای صحیفه
پاسی از شب گذشته است. هندزفری را به گوش میچسبانم، صدای صحیفه امام در سکوت اتاق و تاریکی شب، همچون ندایی از اعماق تاریخ، مرا با خود میبرد. قدمهایم آرام و سنگیناند، هر واژهای که از دهان امام خمینی (ره) جاری میشود، وزنی دارد که بر جانم مینشیند.
درس این هفته سنگین بود. آنقدر سنگین که معنایش هنوز در جانم تهنشین است. بارها شنیدهام «دین منهای سیاست»؛ جملهای که در ظاهر آرام است و در باطن، ریشهی دین را نشانه میگیرد. به یاد دارم نخستین باری که پس از ایام طلبگی، پا به خانهی یکی از آشنایان گذاشتم، با سیلی از امر و نهی مواجه شدم. اصلیترین کلامشان این بود: «سرت را پایین بینداز، دینداریات را بکن، با سیاست کاری نداشته باش.»
اما امام، با صدایی قاطع و بیپرده، پرده از این سخن دل فریب برمیدارد. میگوید: «آنهایی که ندای دین منهای سیاست سر میدهند، خواسته یا ناخواسته، مقام امامت و ولایت را تکذیب میکنند.» این همان اسلام آمریکایی است؛ اسلامی که نماز را میپذیرد، اما فریاد را نه. اسلامی که سجاده را میخواهد، اما سنگر را نه. اسلامی که با آمریکا و استکبار جهانی کاری ندارد، در برابر ظلم سکوت میکند و در برابر حق، بیتفاوت میماند.
امام میگوید:” همهی احکام ما با سیاست درآمیختهاند؛ از اذان که ندای توحید است تا نماز که رو به قبلهی وحدت است، حتی احکام تخلی که نظم و طهارت جامعه را رقم میزند. دین، بیسیاست، کالبدی بیروح است. امامت، بیمیدان، مفهومی تهی است.
و اما مگر نه اینکه صدیقهی طاهره، فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها)، جان بر سر سیاست نهاد؟ مگر نه اینکه در دفاع از ولایت، در کوچههای مدینه، قامتش شکست تا دین با سیاست بماند؟ مگر نه اینکه خون علی(ع)، صبر حسن(ع) و قیام حسین(ع)، همه در مسیر سیاست بود تا حقیقت دین زنده بماند؟
پس ما نیز، اگر پیرو آن راهیم، باید بدانیم که دینداری بیفریاد، بیموضع، بیمیدان، دینداری نیست. باید بدانیم که هر سجدهای، باید با بصیرت باشد و هر دعایی، با مسئولیت.
در پایان، در دل شب، همنوا با امام امت، با یاد فاطمه(س) و خون شهیدان جان برکف، با تمام وجودم فریاد میزنم:
مرگ بر آمریکا
مرگ بر استکبار
مرگ بر اسرائیل
#به_قلم_خودم
#نقد
✍🏻مریم قپانوری
