چگونه قدردان زحمات دیگران باشیم؟
شهد ناسپاسی
چه بسیار انسانهایی که در مسیر زندگی همچون زنبوری بیقرار، گرداگرد گل وجود انسانی دیگر چرخیدند؛ با وزوزی مداوم، حضوری پرهیاهو داشتند، اما نه برای همنشینی و همدلی، بلکه تنها برای مکیدن شهدی که در جان و دل آن گل نهفته بود. همین که بهرهی خویش را گرفتند، بیآنکه حتی نگاهی به پشت سر بیندازند، پر کشیدند و رفتند.
چه بسیار کسانی که در روزگار آسایش و توانگری، گردن به غرور و تکبر برافراشتند و هیچ نیازی به یاد و حضور دیگران ندیدند؛ اما همین که بیماری بر آنان سایه افکند و رنج و هزینههای درمان بر دوششان سنگینی کرد، دوباره به همان گل بازگشتند؛ گلی که روزی شهدش را مکیده و آنرا ترک کرده بودند.
در هنگامهی مصیبت و مرگ نیز، صفهای پرشمار تسلیتگویان را میبینیم؛ مردمانی که در زمان حیات متوفی حتی یکبار دست او را نگرفتند، یا اگر در کنارش بودند، تنها به سان همان زنبور، بهرهای بردند و رفتند. اینان در روز وداع، چهره در غم میپوشانند، اما در حقیقت، هیچگاه در شادی و سختیهای زندگی همراه و یاور نبودند.
آری، جهان پر از تزاحمها و برخوردهایی است که اگر نبودند، هیچ انسانی قامت خویش را در برابر دیگری خم نمیکرد. تنها سه چیز است که آدمی را به فروتنی وادار میسازد: فقر، بیماری و مرگ. چنانکه امام حسین (ع) فرمود: «لَوْلا ثَلاثَةٌ ما وَضَعَ ابْنُ آدَمَ رَأْسَهُ لِشَىْءٍ: الفقرُ، المرضُ، و الموتُ.» اگر این سه نبود، انسان هرگز سر در برابر هیچ چیز فرود نمیآورد.(1)
پس بیاییم پیش از آنکه فقر، رنج یا مرگ ما را به یاد یکدیگر اندازد، خود به اختیار و از سر مِهر، مهربانتر باشیم؛ دست همدیگر را بگیریم، نه برای بهرهبردن، بلکه برای همدلی و همراهی. چه بسا همین مهربانی، شهدی باشد که جانها را شیرین و دلها را آرام میسازد.
پ.ن:1_ (نزهه الناظر،ص80.)
#به_قلم_خودم
#نقد
✍🏻مریم قپانوری
