چشم چرانی ممنوع!!!!
یکی از وزرای معتصم برای خود قصر بلندی ساخته بود و مشرف به خانه های اطراف و پیوسته در آن قصر می نشست و از در و پنجره زنان و دختران همسایه را تماشا میکرد. از اتفاق روزی چشمش به دختر یکی از همسایگان افتاد که بسیار زیبا و خوش اندام بود و از قامتی فریبنده برخوردار بود.وزیر اورا دید .اسیر عشق و پای بند محبت او شد.
شخصی به عنوان خواستگاری پیش پدر دختر که مردی تاجر بودفرستاد.اما تاجر قبول نکرد و گفت: ما در شأن وزیر نیستیم و باید مثل خود با تاجری وصلت کنیم.
وزیر که در عشق میسوخت، راز خود را با یکی از نزدیکان در میان گذاشت و آن مرد هزار دینار خواست تا وزیر را به کام دل برساند.وزیر پول راداد و آن مرد،ده نفر از کسانی که شهادتشان نزد قاضی مورد قبول بود خواست و به هر یک صد دینار داد تا نزد قاضی شهادت بدهند که دختری برای وزیر عقد شده است.
شاهدها پذیرفتند و پیش قاضی شهادت به ازدواج وزیر و دختر تاجر دادند و به او گفتند علت شهادت ما در خطر بودن جان وزیر است و سربلند نمودن دختر و رساندن پدر او به مقامی بلند و قطعا تاجر بعد از دیدن این همه مهریه ها راضی خواهد شد.پس از انجام مراسم وزیر شخصی را پیش تاجر فرستاد و زنش را طلب کرد،تاجر به اتفاق وزیر پیش قاضی رفتند، قاضی حکم کرد مهر دختر را وزیر به پدرش بپردازد و زن خود را به خانه اش ببرد.
تاجر بیچاره چنان حیران شد که شبیه دیوانگان گردید و هرچه خواست پیش خلیفه وقت"معتصم” برود وسیله ای فراهم نشد. با یکی از دوستان مشورت کرد. او گفت: فقط یک راه دارد که وارد قصر معتصم شوی و آن این است که به لباس افراد قصر در آیی.تاجر همین کار راکرد و خود را به معتصم رسانید و داستان را پنهانی برای او شرح داد.
معتصم دستور داد وزیر را حاضر کنند، وزیر که جریان را مطلع شد خیال کرد، با راست گفتن قضیه مورد بخشش واقع میشود،زیرا مهرزیادی برای دختر تعیین کرده بود و شهود نیز همین فکر را کردند.بعد از کشف نیرنگ آنها و اقرارشان،معتصم دستور داد هریک از شهود را کنار کاخ به دار بزنند و وزیر رادر پوست گاوی که تازه کشته شده بود قرار دادند و چنان با عمود آهنین بر او زدند که بدنش در آنجا له گردید و به هم مخلوط شد.
معتصم به پدر دختر دستور داد که دختر را به خانه ببرد و تمام مهریه ای که وزیر برای او تعیین کرده بود تصرف کند و کسی حق اعتراض به او نداشته باشد.
نقل از کتاب:داستان خوبان،ص 175
________
پیامبر اکرم (ص) فرمود: کسی که در حین عبور از کوچه و خیابان به خانه مردم نگاه کند،زن به بدن مرد و مرد به موهای زن نگاهش بیفتد، بر خدا لازم است که او را در قیامت با منافقین همنشین سازد و این فرد نمی میرد مگر اینکه رسوا گردد و روز قیامت،لخت و عریان محشور خواهد شد و کسی که نگاهش به نامحرم ادامه پیدا کند روز قیامت به دیدگانش میخهائی وارد میکنند از آتش ، آنگاه اورا به آتش غضب الهی وارد میسازند.
عقاب الأعمال،ص 45.
شیطان شناسی،ص240