بر بلندای خدمت
بربلندای خدمت
در دل شبهای مشهد، گاهی نسیمی میوزد که دل را بیاختیار به سمت گنبد طلایی میکشاند؛ نسیمی که بوی طلب شدن میدهد.
آدمی گاه در ازدحام روزمرگیها، ناگهان احساس میکند صدایی از حرم آمده، بیکلام اما پر از دعوت. آنگاه، خود را در لباس خادمی میبیند؛ دستی بر غبار ضریح، دلی در آستانهی اشک.
سالها میگذرد.
خادمی حرم، میشود خادمی خلق. منصبها میآیند، مسئولیتها سنگینتر میشوند، اما دل هنوز همان دلِ خادم است.
تا آنکه روزی، نامش در میان نامهای بزرگ میدرخشد؛ رییسجمهور میشود، نه برای فخر، که برای خدمت.
و در نهایت، مأموریت زمینیاش با شهادت پایان میگیرد و آرام میگیرد در جوار همان امامی که روزی او را طلبیده بود.
این است نگاه اهل بیت(ع).
نگاهی که انسان را از غبار کفش زائران،
تا بلندای خدمت به امت، و از خاک تا افلاک میبرد.
#به_قلم_خودم
✍🏻مریم قپانوری
