رهروان عشق

رهروان عشق

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • رهروان عشق

دَستار.

26 تیر 1404 توسط کوثر نهاوند(مهاجر إلی الله)

دَستار
چه پارچه‌ی نرم و لطیفی دارد.ظاهرش را که زیر و رو می‌کنم چندتایی لکه‌ی بزرگ دارد.شستنش اما خیلی سخت است نه می‌شود آن‌را چنگ بزنی و نه می‌شود هر شوینده‌ای را برای از بین بردن لکه‌هایش استفاده کنی.در نگهداری ازآن باید خیلی مراقب باشی که مبادا پاره شود،یا از هم باز شود و یا کثیف و چرکین شود.
راستی صاحب آن هم درست مثل رنگش باید از هر آلودگی به دور باشد،آخر لباس پیغمبراست،مگر‌‌‌ نه اینکه” انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت لیطهرکم تطهیرا”
اگر نرمی و سفیدی اش،جایش را به چرک و گناه داد،آن موقع پاک کردنش خیلی سخت است،با هر توبه و انابه‌ای پاک نخواهد شد.
صاحب دَستار نه تنها دامن خود را باید از گناه حفظ کند،بلکه می‌بایست در حفظ شان و منزلت آن دربین مردم نیز بکوشد.
مردم عمامه به سر را در جایگاه رسول الله می‌بینند و این روحانی‌ است که
باید خُلقاًو خَلقاً شان رسول مهربانی راحفظ کند.
✍🏻مریم قپانوری
#به_قلم_خودم

17527628103742679.jpg

1752762810img_20250717_175730_724.jpg

 نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

صدای سکوت.

25 تیر 1404 توسط کوثر نهاوند(مهاجر إلی الله)

صدای سکوت

خاموشی و سکوت؛ دو واژه‌ای که ملازم همدیگر هستند. هرجا خاموشی و تاریکی باشد،سکوت هم حکم فرماست. در سکوت اصلا عملی وجودندارد که کسی بخواهد عکس العملی به آن نشان دهد.
اما من با صدای قطعی برق،خاموشی و سکوت از خواب بیدار شده ام. اصلا سکوت مگر صدا دارد؟
نمی‌دانم این تناقض وجودم را نیم‌شب، چطور حل کنم؟ وجودی که با سکوت و خاموشی عکس العمل نشان داده و بیدارشده است؟!برق بی‌صدا قالمان گذاشته است.
گوشی همراهم را برمی‌دارم و چراغ قوه آن‌را روشن می‌کنم. بی اختیار به دنبال علت قطعی برق می‌گردم. ذهنم مرا به پای پنجره ای که مُشرف به کوچه و خیابان است می‌کشاند. کل منطقه اما در خاموشی فرو رفته است.
صدای همسایه هم که تا چندی پیش خبری از اونبود در کوچه به گوش می‌رسد. گوشی به دست به خانه می‌آیم. دردلم می‌گویم نکند باز اسراییل حمله کرده باشد؟! باران شروع به باریدن می‌کند. آن‌را به فال نیک می‌گیرم.
آمریکا و اسراییل بدانند!
ماملت بیدار و همیشه درصحنه هستیم. از خاموشی‌ و سکوت‌های زیرپوستی معنا‌دار شما، بعد از آتش بس نمی‌هراسیم. هرگونه حرکات ریز‌ و‌‌ درشت شما را زیر نظر داریم. گوش به فرمان ولی فقیه آماده نبرد و پیکاریم.

✍🏻مریم قپانوری
#به_قلم_خودم

175264041967351388346603329167.jpg

1752640419iran_israel_war_.ai-7.ir-06.png

 نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

صفرتاصد پشت پرده قضایای نظام جمهوری اسلامی

24 تیر 1404 توسط کوثر نهاوند(مهاجر إلی الله)

سلام دوستان بزرگوار شب همگی شما بخیر
آیا ایران و اسراییل باید دوباره مذاکره کنند یانه؟
آیا آقایان عراقچی و پزشکیان در خط رهبری حرکت میکنند یانه؟
آیا انجام مذاکره قبل و بعد از جنگ با دستور رهبری معظم بوده است؟
چرا رهبر انقلاب سردار پاکپور که فرمانده نیروزی زمینی بودند را به فرماندهی کل منصوب کردند؟
آیا جنگ ایران با اسراییل و آمریکا ادامه خواهد داشت؟
کسانیکه ندای مذاکره در کشور سردادند آیا مذاکره را بر رهبری معظم تحمیل کردند؟
چرا ایران آتش بس را پذیرفت‌؟
منظور از جنگ آخر الزمان چه جنگی است؟
چرا در وسط مذاکره به ایران حمله شد؟
اگر این سوالات و سوالات دیگری از این قبیل،دغدغه ذهنی شما بزرگواران است، پیشنهاد میکنم حتما این فایل صوتی را که صفر تا صد ماجرا را شرح میدهد گوش کنید و برای دیگران بازگو کنید که هم اتمام حجت برای خود و دیگران باشد.

1752603019b977d6a2c49540e9c14823166e63c0a1.mp3

 نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

شاخه های بهشتی

23 تیر 1404 توسط کوثر نهاوند(مهاجر إلی الله)

شاخه‌های بهشتی
هوا بس ناجوانمردانه گرم است.صدای خش خش برگ‌های خشک در رقص باد هم‌نوا با صدای جیرجیرک‌ها سکوت گرم تابستان را در هم می‌شکند.
فرش جیرجیرک،همه غرورش را امسال نیزبه نمایش گذاشته است. روی دیوار، فضای حیاط و پشت بام،شاخه دوانده و با خوشه‌های سبز رنگش،دهان هر بیننده ای را آب می‌اندازد.تک درخت مُو محلمه مان را می‌گویم.زمین پرشده از حبه‌های سبزی که کودکان ساعتی قبل آنها را بدون اذن صاحب‌خانه چیده‌اند.
دیگر وقت چیدن خوشه‌های سبز است،یکی یکی آنها را می‌چینم و در سبد میگذارم.صدای در حیاط می آید،در راباز میکنم.جلوی در،خانم بارداری است که با عرقی از حیا از ویارش می‌گوید.خوشه‌های غوره را در دستانش میگذارم و در را می‌بندم.صدای در دوباره می‌آید و اما این بار کودکی است که هر روز به درخت آویزان بود.دستانش را پر از خوشه‌های غوره می‌کنم با چشمانی ذوق زده خداحافظی می‌کند.
ما که از باغ و بوستان همین یک درخت بهمان رسیده است آنرا نذر‌‌ دوستان می کنیم،آخر می‌گویند باغ و بوستان مالِ دوستان.به امید آنکه این شاخه‌ها مارا به بهشت برساند.
پیامبر اکرم فرمود:
سخاوت درختی از درخت‌های بهشت است که شاخه‌هایش بر زمین آویخته است، هر که شاخه‌ای از آن را بگیرد همان شاخه وی را به بهشت می‌کشاند» .
پ.ن:بحار،ج15،ص221
✍مریم قپانوری
#به_قلم_خودم

1752461145img_20250714_061526_247.jpg

 نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

یک قاچ معرفت

20 تیر 1404 توسط کوثر نهاوند(مهاجر إلی الله)

یک قاچ معرفت

دود غلیظ اسپند و عطر گلاب همه جا را پر کرده است. میزبانان جلسه با آرایش‌هایی کذایی و لباس‌هایی مشکی و فاخر درحال رفت و آمد از بین جمعیت هستند. مهمانان جلسه دور تا دور سفره‌ای بزرگ نشسته‌اند. کودکان در گوشه‌ا‌ی از سفره، هنوز جلسه شروع نشده منتظر پایان جلسه‌اند. وسط سفره از آجیل مشکل‌گشای من درآوردی، انواع و اقسام آش‌ها و بسته‌های نذری و لقمه‌های جورو واجور پرشده است. آن وسط هندوانه‌ای بزرگ و کارد آشپزخانه پاپیون زده مشکی خودنمایی میکند.جلسه وعظ و نوحه که تمام شد، یکی از میزبانان با زحمت و سختی هندوانه بزرگ را برداشت و باکارد پاپیون زده یکی یکی بین خانمها می چرخاند تا هرکدام چشم‌ها را بسته و حاجت خودرا با زدن کاردی به دل هندوانه از صاحب سفره طلب کنند. و اما نوبت به من رسید، خانم فرمانداربه من گفت :"آداب هندوانه قاچ کردن همینجوری است یا آداب خاصی دارد؟”
هندوانه سنگین را روی زمین گذاشتم و با ابراز ناراحتی از این همه بریز و بپاش و بدعت، گفتم : “خواهران عزیز! اصلا چه کسی گفته است سفره حضرت عباس باید به عظمت و وسعت این همه بدعت باشد؟! چه کسی گفته سفره حضرت عباس باید با انواع و اقسام لقمه‌ها و آش‌های مخصوص رنگین بشود و اما سفره حضرت رقیه به یک لقمه نان و پنیر و سبزی ختم بشود؟!!”
مگر اینگونه نیست که امام صادق (ع)فرمودند : “هر که به مومنی لقمه شیرینی دهد خداوند تلخی روز رستاخیز را از او دورمیکند".
خانم‌های جلسه با صورت‌های بهت زده و متعجب، خوب به حرف‌هایم گوش می‌دادند. در این میان خانمی گفت :"من خیلی دوست داشتم اینطور مراسمی برگزار کنم ، اما با این همه تجملات هیچ وقت وسعم نمی‌رسد که به این با شکوهی سفره بیندازم،خداوند شمارا خیر بدهد که احکام اطعام را اینقدر ساده بیان کردید".
پ.ن:ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ج 2، ص 150
✍مریم قپانوری
#به_قلم_خودم
#روضه_های_حماسی

17522582146030ae0d4be67.jpg

 نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 137
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

موضوعات

  • همه
  • احکام نو پدید
  • اخبار
  • به سوی ظهور
  • تبلیغات
  • تبلیغات
  • تبلیغات
  • تبلیغات
  • حجاب و عفاف
  • درباره مدیر
  • دفاع مقدس
  • دلنوشته ها
  • دینی
  • دینی،سیاسی
  • دینی،مذهبی،سیاسی
  • روز مادر
  • سواد رسانه ای
  • سیاسی
  • سیاسی
  • سیاسی،دینی
  • عکس نوشته
  • عکس نوشته ها
  • مذهبی،دینی
  • نسیم خدا
  • نوروز 96

آیتم ها

  • دَستار.
  • صدای سکوت.
  • صفرتاصد پشت پرده قضایای نظام جمهوری اسلامی
  • شاخه های بهشتی
  • یک قاچ معرفت
  • حضرت ماه.
  • کَژدُم.
  • کمی آرامتر ما هم عزاداریم
  • کَژدُم.
  • زنگ تبلیغ.
  • مقتل نامه شهدای کربلا
  • روضه حماسی
  • شان و مقام حضرت عباس (ع)
  • پَر زَنان
  • روایت فتح کودکانه
  • خفته در زیر عبا
  • ردپای خون در کربلا
  • علت عدم حضور مقام معظم رهبری در مراسمات حسینیه امام خمینی(ره)
  • چرا رهبری معظم دیشب در حسینیه امام حضور نداشتند؟
  • دعای نیمه شبها

کاربران آنلاین

  • فاطمه کرمانی

ساعت

ساعت فلش

کد موس یا ضامن آهو

جستجو

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس