رهروان عشق

رهروان عشق

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • رهروان عشق

نان بربری و سوره شمس

24 شهریور 1404 توسط مریم قپانوری

«نان بربری و سوره شمس»

در حاشیه‌ی شهری که فقر، دیوارهای خانه‌ها را از درون می‌خورد، ما زندگی می‌کردیم. کوچه‌ها خاکی بود، دل‌ها گاهی تیره‌تر. صدای بد و بیراه به آسمان، از پنجره‌ها بیرون می‌ریخت؛ بعضی‌ها از شدت درد، حتی به خدا هم ناسزا می‌گفتند. اما در همان کوچه‌ی خاک‌خورده، نوری بود که خاموش نمی‌شد.

او را «بابا حاجی» صدا می‌زدند. مردی ساده، با چهره‌ای نورانی و دستانی پر از ایمان. هر روز که از کارگاه بزازی برمی‌گشت، با لبخند سلام می‌داد و از نان بربری‌اش تکه‌هایی جدا می‌کرد و به ما بچه‌ها می‌داد. نانش گرم بود درست مثل دلش.

ما بچه‌ها عاشق خانه‌ی بابا حاجی بودیم. دخترش، مهربان و باسواد، در درس‌ها به ما کمک می‌کرد. بازی می‌کردیم، لِی‌لِی می‌پریدیم و گاهی در سایه‌ی حیاط، قصه‌های اهل بیت را گوش می‌دادیم. بابا حاجی با مادر پیرش زندگی می‌کرد؛ زنی که همیشه تسبیحی در دست داشت و زیر لب ذکر می‌گفت.

روزی که بابا حاجی از دنیا رفت، خیلی غمگین بودیم، کوچه ساکت شد. در مراسمش، برای اولین بار صدای عبدالباسط را شنیدم. سوره‌ی شمس را می‌خواند و انگار خورشید در دل من طلوع کرد. آن لحظه، چیزی درونم شکفت. از همان روز، قرآن برایم فقط کتاب نبود؛ نغمه‌ای بود که جانم را می‌لرزاند.

در مدرسه، در خانه، با همان لحن عبدالباسط می‌خواندم. سوره‌ی شمس شد راز شب‌های من. بزرگ‌تر که شدم، رفتم کلاس تجوید. آموختم، تمرین کردم و امروز به برکت همان روزها استاد تجوید و قرائت قرآنم. هر بار که می‌خوانم، انگار صدای بابا حاجی را می‌شنوم که می‌گوید: «آفرین دخترم»

بابا حاجی رفت، اما ایمانش برای همیشه ماند. در کوچه‌ای که فقر غالب بود بر ایمان، او چراغی بود که خاموش نشد و من، با نان بربری و سوره‌ی شمس، راهی را پیدا کردم که به آسمان ختم شد.
#به_قلم_خودم
✍🏻*مریم قپانوری*

1757902564copilot_20250915_053638.jpg

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: دینی لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

موضوعات

  • همه
  • احکام نو پدید
  • اخبار
  • به سوی ظهور
  • تبلیغات
  • تبلیغات
  • تبلیغات
  • تبلیغات
  • حجاب و عفاف
  • درباره مدیر
  • دفاع مقدس
  • دلنوشته ها
  • دینی
  • دینی،سیاسی
  • دینی،مذهبی،سیاسی
  • روز مادر
  • سواد رسانه ای
  • سیاسی
  • سیاسی
  • سیاسی،دینی
  • عکس نوشته
  • عکس نوشته ها
  • مذهبی،دینی
  • نسیم خدا
  • نوروز 96

آیتم ها

  • چگونه نام و یاد اهل بیت (ع)را زنده نگه داربم؟
  • تب واکسن،بغض شهادت
  • حقوق والدین بر فرزندان
  • آنچه که از پدر به ما به ارث رسیده است
  • راه رسیدن به خدا
  • رقص عقربه‌ها در بلندترین شب
  • یلدای پرتقالی
  • چگونه یلدایی متفاوت برگزار کنیم؟
  • متن تبریک ویژه شب یلدا
  • خیاط زندگی
  • نازپرورده و خود شیفته
  • راهکارهای داشتن زندگی بهتر
  • چگونه یلدایی خاص برگزار کنیم؟
  • راهکارهای ساده زیستی در زندگی
  • چگونه قدردان زحمات دیگران باشیم؟
  • چگونه با فرزند خوانده خود رفتار کنیم؟
  • نجوای عروس با مادرشوهر
  • باران اشک بر زمین بی‌تاب
  • رنج کشیده، به یاد مادران آسمانی
  • زیر نور خورشید

کاربران آنلاین

  • خلوت نشینِ گوشه‌ی گوهرشاد

ساعت

ساعت فلش

کد موس یا ضامن آهو

جستجو

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس