عکسهای رهبری


#بیرق_عزاء
#محرم95
#حلوای_نذری
#دستپخت_طلاب_معصومیه
آقای من
می خواهم برای ظهورت نذری کنم
و برای من گناهکار،چه نذری بهتر از نذر ترک گناه..
آقا برایمان دعا کن
اللهم عجل لولیک الفرج




#بیرق_عزاء
#محرم95
دادی دو دست و دست دو عالم بسوی توست
ساقی تویی و باده ی ما از سبوی توست
ای ماه هاشمی لقب و پور بو تراب
داروی درد ما به خدا خاک کوی توست
ای یادگار و زاده ی مشکل گشا علی(ع)
هر دل شکسته در طلب و جست و جوی توست
باب الحوائج همه ی خلق عالمی
در جمع عاشقان همه جا گفتگوی توست
از من مپوش چهره که من دل شکسته ام
خود آگهی که چشم امیدم به سوی توست
کردی وفا و تشنه برون گشتی از فرات
ای آنکه عرض آب بقا از آبروی توست
آمد حسین بر سر تو دید پیکرت
در خاک و خون فتاده از جور عدوی توست
آثار انکسار عیان شدبه چهره اش
وقتی که دید غرقه به خون روی وموی توست
گفتا ز جای خیز تو ای یار و یاورم
بنگر خمیده پشت من از هجر ، روی توست
(غلامرضا سازگار)

#محرم95
#بیرق_عزاء
قال و لما أثخن الحسین(ع) بالجراح وبقی کالقنفذ، طعنه صالح بن وهب المری علی خاضرته طعنة
فسقط الحسین(ع) عن فرسه إلی الأرض علی خده الأیمن و هو یقول:بسم الله وبالله وعلی ملة رسول الله(ص) ثم قام
راوی میگوید هنگامی که حسین(ع) مقهور زخمها وجراحتها شد(به سبب تیرهای بسیاری که بر بدن داشت)صالح بن وهب مزنی (لعنةالله علیه) بر نشیمنگاه حضرت نیزه ای زد.حسین(ع) با گونه راستش از اسب به زمین افتاد ودر حالی که میگفت بنام خدا وبه سوی خدا وبه سیره و دین رسول خدا(ص) سلوک میکنم. ایستاد.
لهوف ص 121

#بیرق_عزاء
#محرم95
فنزل إلیه سنان بن أنس النخعی (لعنة الله علیه) فضرب بالسیف فی حلقه الشریف و هو یقول(( والله إنی لأجتز رأسک وأعلم أنک ابن رسول الله (ص) و خیر الناس أبا و أما)) ثم أجتز رأسه المقدی المعظم
سنان بن انس نخعی لعنت الله علیه از اسب پائین آمد و به سوی حضرت(((امام حسین (ع)))رفت. با شمشیر به گلوی شریفش ضربه ای زد و میگفت:
به خدا سرت را جدا میکنم ،هرچند میدانم فرزند رسول خدا (ص) هستی ومیان مردم ،بهترین پدر ومادر را داری وسپس سر شریف را جدا کرد…
لهوف ص 123

#بیرق_عزاء
#محرم95
قال وحضرت صلاة الظهر،فأمر الحسین(ع) زهیر بن القین وسعید بن عبدالله الحنفی أن یتقدما أمامه،بنصف من تخلف معه، ثم صلی بهم صلاة الخوف،فوصل إلی الحسین(ع) سهم فتقدم سعید بن عبدالله الحنفی و وقف یقیه بنفسه مازال ولا تخطی حتی سقط إلی الأرض وهو یقول:
اللهم العنهم لعن عاد وثمود،اللهم أبلغ نبیک عنی السلام و أبلغه ما لقیت من ألم الجراح،فإنی إردت ثوابک فی نصر ذریة نبیک.ثم قضی نحبه رضوان الله علیه
*راوی میگوید وقت نماز ظهر شد.امام حسین(ع) به زهیر بن قین و سعید بن عبدالله حنفی فرمود: برابر او بایستند وسپس همراه نیمی از لشگر به نماز خوف ایستد.
در این میان تیری به سوی حسین(ع) آمد.سعید بن عبدالله حنفی پیش آمد و(در مسیر تیر) ایستاد وهمواره با جان خود از آن حضرت محافظت میکرد وجابجا نشد تا آنکه به زمین افتاد و در آن حال گفت:
خداوندا ! آنان را مانند عاد و ثمود لعنت کن، خداوندا! به پیامبرت از سوی من سلام برسان واورا از درد زخمهائی که به من رسیده باخبرکن وبگو که من برای یاری نسل پیامبر خواهان پاداشت بودم.سپس جان سپرد.رضوان الله علیه.
لهوف ص 108
