30 مهر 1395
در کنار قتلگه چه گذشت؟؟
بنشسته دیدم شمر دون بر سینه اطهرت
شمشیر کین را می کشد بر حلق و بر حنجرت
بر گوش می آمد در آن دم ضجه ی مادرم
ای وای از آن لحظه که شد جدا سر از پیکرت
بنشسته دیدم شمر دون بر سینه اطهرت
شمشیر کین را می کشد بر حلق و بر حنجرت
بر گوش می آمد در آن دم ضجه ی مادرم
ای وای از آن لحظه که شد جدا سر از پیکرت