رهروان عشق

رهروان عشق

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • رهروان عشق

عکسهای رهبری

 

1473911938_1.jpg

عرش بر دوش غدیر

30 شهریور 1395 توسط کوثر نهاوند(مهاجر إلی الله)

#غدیر1437
#غدیر_ناب_11
#شعر_غدیر
عرش بر دوش غدیر



در روز غدیر ، عقل اول

آن مظهر حق ، نبیِّ مرسل



چون عرش تو را کشید بر دوش

آن ‏گاه گشود لعل خاموش



فرمود که این خجسته ‏منظر

بر خلق پس از من است رهبر



بر دامن او هر آن که زد دست

چون ذره به آفتاب پیوست



ولایت حیدر ، لبخند فاطمه



از ولایت ‏عهدی حیدر ، خدا تاج شرف

بار دیگر بر سر زهرای اطهر می‏ زند



در حریم ناز و عصمت زین همایون افتخار

فاطمه لبخند بر سیمای شوهر می‏زند



” سیدرضا مؤید “

 نظر دهید »

روز بیعت با امام

30 شهریور 1395 توسط کوثر نهاوند(مهاجر إلی الله)

#غدیر1437
#غدیر_ناب_11
#شعر_غدیر
غدیر ، باب رحمت



باز تابید از افقْ روزِ درخشانِ غدیر

شد فضا سرشار عطرِ گل ز بستان غدیر



موج زد دریای رحمت در بیابان غدیر

چشمه ‏های نور جاری شد ز دامان غدیر



شد غدیر خُم تجلی‏گاه انوار خد

تا در آن ‏جا جلوه ‏گر شد نور مِصباحُ الهُدی



آفرینش را بُوَد بر سوی آن سامان نگاه

ما سوی اللّه‏ منتظر تا چیست فرمان اِله



ناگهان خَتمِ رُسُل ، آن آفتاب دین پناه

بر فراز دست می ‏گیرد علی را همچو ماه



تا شناساند به مـردم آن ولی اللّه‏ ر

والِ مَن والاه خواند ، عادِ مَن عاداه ر



ای غدیر خم که هستی روز بیعت با امام

بر تو ای روز امامت از همه امت سلام



از تو محکم شد شریعت ، وز تو نعمت شد تمام

ما به یاد آن مبارک روز و آن زیبا پیام



از ولای مُرتضی دل را چراغان می‏ کنیم

بـا علی بار دگر تجدید پیمـان می‏ کنیم



” سیّدرضا مؤید “

 نظر دهید »

جاء جبرئیل......

30 شهریور 1395 توسط کوثر نهاوند(مهاجر إلی الله)

#غدیر1437
#غدیر_ناب_11
#شعر_غدیر


أَ لَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ النَّبِیَّ مُحَمَّداً لَدَى دَوْحِ خُمٍّ حِینَ قَامَ مُنَادِیاً



وَ قَدْ جَاءَهُ جِبْرِیلُ مِنْ عِنْدِ رَبِّهِ بِأَنَّکَ مَعْصُومٌ فَلَا تَکُ وَانِیاً



وَ بَلِّغْهُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ رَبُّهُمْ وانْ أَنْتَ لَمْ تَفْعَلْ وَ حَاذَرْتَ بَاغِیاً



عَلَیْکَ فَمَا بَلَّغْتَهُمْ عَنْ إِلَهِهِمْ رِسَالَتَهُ إِنْ کُنْتَ تَخْشَى الْأَعَادِیَا



فَقَامَ بِهِ إِذْ ذَاکَ رَافِعُ کَفِّهِ بِیُمْنَى یَدَیْهِ مُعْلِنَ الصَّوْتِ عَالِیاً



فَقَالَ لَهُمْ مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ مِنْکُمْ وَ کَانَ لِقَوْلِی حَافِظاً لَیْسَ نَاسِیاً



فَمَوْلَاهُ مِنْ بَعْدِی عَلِیٌّ وَ إِنَّنِی بِهِ لَکُمْ دُونَ الْبَرِیَّةِ رَاضِیاً



فَیَا رَبِّ مَنْ وَالَى عَلِیّاً فَوَالِهِ وَ کُنْ لِلَّذِی عَادَى عَلِیّاً مُعَادِیاً



وَ یَا رَبِّ فَانْصُرْ نَاصِرِیهِ لِنَصْرِهِمْ إِمَامَ الْهُدَى کَالْبَدْرِ یَجْلُو الدَّیَاجِیَا



وَ یَا رَبِّ فَاخْذُلْ خَاذِلِیهِ وَ کُنْ لَهُمْ إِذَا وُقِفُوا یَوْمَ الْحِسَابِ مُکَافِیَا



آیا نمی دانید که محمد پیامبر خدا صلی الله علیه و اله و سلم کنار درختان غدیرخم با حالت ندا ایستاد، و این در حالی بود که جبرئیل از طرف خداوند پیام آورده بود که در این امر سستی مکن که تو محفوظ خواهی بود، و آنچه از طرف خداوند بر تو نازل شده به مردم برسان، و اگر نرسانی و از ظالمان بترسی و از دشمنان حذر کنی رسالت پروردگارشان را نرسانده ای.
در اینجا بود که پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دست علی علیه السلام را با دست راست بلند کرد و با صدای بلند فرمود: هر کس از شما که من مولای او هستم و سخن مرا بیاد می سپارد و فراموش نمی کند، مولای او بعد از من علی است، و من فقط به او – نه به دیگری – به عنوان جانشین خود برای شما راضی هستم. پروردگارا هر کس علی را دوست بدارد او را دوست بدار، و هر کس با علی دشمنی کند او را دشمن بدار. پروردگارا یاری کنندگان او را یاری فرما بخاطر نصرتشان امام هدایت کننده ای را که در تاریکیها مانند ماه شب چهارده روشنی می بخشد. پروردگارا خوار کنندگان او را خوار کن و روز قیامت که برای حساب می ایستند خودت جزا بده.
شاعر:حسان ثابت

 نظر دهید »

غدیر باده گردان ولایت

30 شهریور 1395 توسط کوثر نهاوند(مهاجر إلی الله)

#غدیر1437
#غدیر_ناب_11
#شعر_غدیر
یکی گوید سراپا عیب دارم

یکی گوید زبان از غیب دارم



نمی دانم که هستم هرچه هستم

قلم چون تیغ می رقصد به دستم



نه دِئبـِل نه فَرَزدَق نه کُمِیتَم

ولیکن خاک پای اهل بیتم



الا ساقی مستان ولایت

بهار بی زمستان ولایت



از آن جامی که دادی کربلا ر

بنوشان این خراب مبتلا ر



چنان مستم کن از یکتا پرستی

که از آهم بسوزد ملک هستی



هزاران راز را در من نهفتی

ولی در گوش من اینگونه گفتی



زاحمد تا احد یک میم فرق است

جهانی اندرین یک میم غرق است



یقینا میم احمد میم مستیست

که سرمست ازجمالش چشم هستیست



زاحمد هر دو عالم آبرو یافت

دمی خندیدو هستی رنگ وبو یافت



اگر احمد نبود آدم کجابود

خدا را آیه ای محکم کجا بود



چه می پرسند کین احمد کدام است

که ذکرش لذت شُرب مدام است



همان احمدکه آوازش بهار است

دلیل خلقت لیل النهار است



همان احمد که فرزند خلیل است

قیام بت شکن هارادلیل است



همان احمدکه ستارُالعیوب است

دلیل راه و علّامُ الغیوب است



همان احمدکه جامش جام وحی است

به دستش ذوالفقار امر و نهی است



همان احمد که ختم الانبیاء شد

جناب کُنتُ کنزاً مخفیا شد



همان اوّل که اینجا آخر آمد

همان باطن که برما ظاهرآمد



همان احمد که سرمستان سرمد

بخوانندش ابوالقاسم محمّد



محمد میم و حاء و میم و دال است

تدارک بخش عدل و اعتدال است



محمد رحمةٌ للعالمین است

شرافت بخش صد روح الامین است



محمد پاک و شفاف و زلال است

که مرآت جمال ذوالجلال است



محمد تا نبوت را برانگیخت

ولایت را به کام شیعیان ریخت



ولایت بادۀ غیب و شهود است

کلید مخزن سرّ وجود است



محمد با علی روز اخوت

ولایت را گره زد بر نبوت



محمد را علی آیینه دار است

نخستین جلوه اش در ذوالفقار است



به جز دست علی مشکل گشا کیست

کلیدکُنتُ کنزاًمخفیا کیست



کسی دیگر توانایی ندارد

که زخم شیعه را مرهم گذارد



غدیر ای باده گردان ولایت

رسولان الهی مبتلایت



ندا آمد ز محراب سماوات

به گوش گوشه گیران خرابات



رسولی کز غدیر خم ننوشد

ردای سبز بعثت را نپوشد



تمام انبیاء ساغر گرفتند

شراب از ساقی کوثر گرفتند



علی ساقی رندان بلاکش

بده جامی که می سوزم در آتش



مرا آیینۀ صدق و صفا کن

تجللی گاه نور مصطفی کن



” مرحوم آغاسی “

 نظر دهید »

جلوه طور سینا در غدیر

30 شهریور 1395 توسط کوثر نهاوند(مهاجر إلی الله)

#غدیر1437
#غدیر_ناب_11
#شعر_غدیر
شیعه جوشیده ‏ست از غدیر



جلوه‏ گر شد بار دیگر طور سینا در غدیر

ریخت از خم ولایت مى به مینا در غدیر



رودها با یکدگر پیوست کم‏کم سیل شد

موج مى‏ زد سیل مردم مثل دریا در غدیر



هدیه جبریل بود الیوم اکملت لکم

وحى آمد در مبارک باد مولى در غدیر



با وجود فیض اتممت علیکم نعمتى

از نزول وحى غوغا بود غوغا در غدیر



بر سر دست نبى هر کس على را دید گفت

آفتاب و ماه زیبا بود زیبا در غدیر



بر لبش گل واژه من کنت مولا تا نشست

گلبن پاک ولایت شد شکوفا در غدیر



برکه خورشید در تاریخ نامى آشناست

شیعه جوشیده ‏ست از آن تاریخ آنجا در غدیر



گر چه در آن لحظه شیرین کسى باور نداشت

مى‏ توان انکار دریا کرد حتى در غدیر



باغبان وحى مى ‏دانست از روز نخست

عمر کوتاهى‏ست در لبخند گل ها در غدیر



دیده ‏ها در حسرت یک قطره از آن چشمه ماند

این زلال معرفت خشکید آیا در غدیر ؟



دل درون سینه‏ ها در تاب و تب بود اى دریغ

کس نمى‏ داند چه حالى داشت زهرا در غدیر



” محمد جواد غفورزاده ” ( شفق )

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 105
  • 106
  • 107
  • ...
  • 108
  • ...
  • 109
  • 110
  • 111
  • ...
  • 112
  • ...
  • 113
  • 114
  • 115
  • ...
  • 122
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

موضوعات

  • همه
  • احکام نو پدید
  • اخبار
  • به سوی ظهور
  • تبلیغات
  • تبلیغات
  • تبلیغات
  • تبلیغات
  • حجاب و عفاف
  • درباره مدیر
  • دفاع مقدس
  • دلنوشته ها
  • دینی
  • دینی،سیاسی
  • دینی،مذهبی،سیاسی
  • روز مادر
  • سواد رسانه ای
  • سیاسی
  • سیاسی
  • سیاسی،دینی
  • عکس نوشته
  • عکس نوشته ها
  • مذهبی،دینی
  • نسیم خدا
  • نوروز 96

آیتم ها

  • گمشده حرم
  • امیربودی،کبیر بودی
  • حدیث ناب
  • احکام آرایشهای نوپدید
  • عکس نوشته پیام رهبر انقلاب به مناسبت صدمین سالگشت حوزه علمیه
  • پیام رهبر انقلاب به مناسبت یکصدمین سالگرد تاسیس حوزه
  • زیارت خاص
  • سه ضمانت
  • ذکر نامه دل
  • شیخ صدوق دعایی مستجاب کرامتی جاودان
  • آیینه روشن رضا
  • تولیدی عکس نوشته
  • بوی گل اردیبهشتی
  • ویار شیرین
  • قدرت یک معلم
  • معلم نوشت
  • معلم نوشت ها
  • جایگاه معلم
  • یادگاری
  • آب شور

کاربران آنلاین

  • مرضیه کرنوکر

ساعت

ساعت فلش

کد موس یا ضامن آهو

جستجو

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس