شیطنت به وقت کودکی
شیطنت به وقت کودکی
سلام مامان جان،
میدانیم این روزها گاهی صبر و آرامشت را به چالش میکشیم؛ بهویژه آن هنگام که در کلاسهای آنلاین مشغولی یا گوشی در دست داری. اما باور کن، تمام شیطنتهایمان تنها برای آن است که نگاه پرمهرت را به سوی خود جلب کنیم.
من، محمدجواد کوچولوی یکسالونیمه، عاشق بازی با آبم. هر لیوان آب برایم دریاییست بیکران و دستانم همانند پاروهاییست که قایق خیال را در آن به حرکت درمیآورد. لمس وسایل برقی، فروکردن دوشاخه در پریز و تماشای چرخش و حرکت و مکش وسایل، برایم شگفتانگیز و پرهیجان است.
در آغوش گرم تو یا بابا، آرامشی بیبدیل را تجربه میکنم. خوردن با دست، مالیدن کشک و ماست بر فرش، ریختن قند در فنجان چای، بازگذاشتن درِ یخچال و استشمام هوای سرد، کشیدن غذا با ملاقه، بالا رفتن از چهارپایه و ایستادن بر دیگ زودپز، خاموش و روشن کردن فندک آبگرمکن و فوتکردن شعلههای گاز، همه و همه، تنها گوشهای از استعدادهای نهفتهام هستند که شاید روزی، با دستان پرمهر و انگیزهبخش تو، به جهانی از ایده و اختراع بدل شوند.
من، حلما، دختر سهسالهات، گاه بیاشتها تو را پای اجاق مینشانم تا برایم سیبزمینی سرخ کنی؛ تنها برای آنکه عشق و علاقهات را در عمل ببینم. گاهی دستشویی نمیروم تا با لحن مادرانهات التماس کنی که شلوارم را خیس نکنم. دوست دارم در همه چیز، همچون حانیه با من رفتار شود؛ اگر او به مدرسه میرود، من نیز باید به مهد بروم تا از قافله عقب نمانم.
وقتی مکالمه عاشقانهات با بابا را نیمهکاره میگذارم و خودم محبت او را جلب میکنم، حس خوبی دارم. گاهی از توجه بیشترتان به محمدجواد دلگیر میشوم؛ درست است که او کوچکتر است، اما من نیز برای جلب محبتت، کفش و لباس نمیپوشم. خواهش میکنم اینقدر به محمدجواد نچسب! با اینکه او را بسیار دوست دارم.
اما من، حانیه، دختر بزرگ خانواده، دوست دارم همه چیز فقط برای من باشد. خودخواهیام بیحد و مرز است. میدانم که تلاش میکنی میان من و حلما در خرید لباس و گرفتن هدیه تفاوتی نگذاری، اما وقتی کنارم مینشینی و در انجام تکالیفم کمکم میکنی، نمیخواهم کسی جمع دونفرهمان را برهم بزند.
کاش فقط مامان من بودی، نه مامان حلما و محمدجواد.
راستی، از اینکه کنار بابا مینشینی و خودت را لوس میکنی خوشم نمیآید؛ آخر او بابای من است، نه بابای تو!
از اینکه نزد بابا از من بدگویی میکنی تا خودت عزیزتر شوی و من طرد شوم، دلگیرم. شاید گمان میکنی برای تربیتم از بابا کمک میگیری، اما من و بابا رابطهای دخترانه و عمیق داریم که هیچیک از حرفهای بیارزش تو آن را خراب نمیکند. پس سعی نکن خودت را خوب جلوه بدهی.
راستی، امروز روز جهانی کودکان است.
روزمان مبارک 🌸
#به_قلم_خودم
#نقد
✍🏻مریم قپانوری