رهروان عشق

رهروان عشق

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • رهروان عشق

عکسهای رهبری

 

1473911938_1.jpg

قاصدک سکوت

10 مهر 1404 توسط مریم قپانوری

قاصدک سکوت

خسته‌ام. دلم می‌خواهد ساعتی چند، در سکوتی سنگین و بی‌پیرایه، از غوغای جهان فاصله بگیرم. آرامشی هست در خاموشی که در فریاد نیست؛ در شکایت و گلایه نیست. چه بسیار گمان می‌کنیم اگر رنج و اعتراضمان را فریاد کنیم، سبک می‌شویم؛ اما آنچه سبک می‌شود، تن است نه جان و پس از گفتن، این ما هستیم که در بند واژه‌ها گرفتار می‌شویم.

تا زمانی که خاموش مانده‌ایم، کلمات در زندان عقل و نفس، بی‌صدا اسیرند. عقل، حقیقت را بی‌پیرایه می‌بیند؛ اما نفس، در جولان خویش، واقعیت و کذب را در هم می‌تند تا زهر خویش را بریزد.

در روایت‌ها آمده: «عقلِ هر کس، پشت زبان اوست.»
تا زمانی که سخن نگفته‌ای، چون پسته‌ای پرمغز، باوقار و سنگین‌وزن می‌نمایی؛
اما وای از آن دم که لب بگشایی و تهی باشی، رسوایی‌ات حتمی است.

هرچه نفس قوی‌تر، پسته‌ات پوک‌تر و هرچه عقل سنگین‌تر، جانِ سخنت گیراتر و اثرگذارتر. کاش سکوت را بیاموزیم؛ سکوتی که گاه، بلندترین فریادِ حقیقت است.

✍🏻 مریم قپانوری
#نقد
#به_قلم_خودم

1759377608img_20251002_072756_036.jpg

 نظر دهید »

شیرین در قاب خاطره

10 مهر 1404 توسط مریم قپانوری

شیرین در قاب خاطره

اولین دوستی‌ام با شیرین بود. دختری با چشمانی مصمم، رفتاری باوقار و حیایی که همیشه مثل شال نازکی دور جانش پیچیده بود. در روزهای ابتدایی مدرسه، او مثل نسیمی در میان شلوغی حیاط می‌وزید؛ جسور، درس‌خوان و بی‌ادعا.

روزی در حیاط پشتی مدرسه، زهرا هنگام بازی هولم داد. زمین خوردم. قوزک پایم شکست و مدتی خانه‌نشین شدم. شیرین، با دفتر و کتاب، آمد خانه‌مان. بی‌هیچ منت، درس‌ها را برایم گفت. هر بار چیزی برای خوردن می‌آوردم، لب نمی‌زد. بعد از درس، بی‌صدا وسایلش را جمع می‌کرد و می‌رفت. انگار آمده بود فقط برای روشن کردن چراغی در تاریکی من.

سال‌ها با هم بودیم. در کانون، در کوچه‌ها و در دفترهای مشق. تا آن‌که در راهنمایی، مسیرمان جدا شد. او به مدرسه‌ای دیگر رفت، خانه‌شان اما هنوز نزدیک بود. همسایه بودیم. شیرین سه خواهر داشت و یک برادر. من، شیرین را لابه‌لای خاطرات جا گذاشتم. کنکور آمد و هر دو در یک دانشگاه قبول شدیم. اما من، به خاطر مشقت راه، نرفتم. طلبه شدم.خانه‌ی شیرین از کنار ما کوچ کرد. بعدها شنیدم با یک نظامی ازدواج کرده.

سال‌ها گذشت. یک شب، در مجلس عروسی، دوباره دیدمش. شماره‌ها رد و بدل شد. بعدها، در زایمان دومم، وقتی برای دیدن مادربزرگش که هنوز همسایه‌مان بود آمده بود، به خانه‌مان آمد. با هم نشستیم، حرف زدیم و خاطره‌ها برگشتند. دلم برای آن سال‌های درس خواندن تنگ شده بود. برای شیرینی بی‌ادعای شیرین. او همیشه شاگرد اول بود. اخلاق‌مدار و هنوز هم، بعد از آن همه سال، حیا و عفتش را به رنگ و لعاب‌های امروزی نباخته بود.

شیرین، مثل صفحه‌ای از دفتر مشق، ساده و روشن بود و من، هر وقت به گذشته‌ام نگاه می‌کنم، رد پای او را می‌بینم؛ بی‌صدا و ماندگار.
#به_قلم_خودم
#بوی_ماه_مهر
✍🏻مریم قپانوری

17593611081759307282img_20251001_113814_284.jpg

 نظر دهید »

دیپلماسی میوه‌ای

09 مهر 1404 توسط مریم قپانوری

دیپلماسی میوه‌ای

گلابی، این میوهٔ مظلوم و بی‌گناه،سال‌هاست که در سبد میوه‌ها نشسته و بی‌سروصدا آب قندش را به جان آدم‌ها ریخته است. اما ناگهان در پیچ‌وخم تاریخ معاصر، تبدیل شد به نماد ختم برجام، مجلس ترحیم دیپلماسی و حتی گاهی بهانه‌ای برای دعواهای جناحی.

گلابی، با آن پوست لطیف و گوشت شیرینش، نه تحریم می‌فهمد و نه مذاکره؛ فقط می‌خواهد خورده شود اما چه کنیم که در این روزگار، حتی میوه‌ها هم سیاسی شده‌اند.

خواص گلابی را که بخوانی، می‌بینی چقدر بی‌گناه است:
- تنظیم‌کننده فشار خون، مثل دیپلمات‌های خوب.
- آرام‌بخش اعصاب، مثل توافق‌نامه‌هایی که هیچ‌وقت امضا نشدند.
- سرشار از فیبر، مثل وعده‌هایی که هیچ‌وقت هضم نشدند.
- ضد التهاب، مثل سخنرانی‌های آتشین که فقط التهاب آوردند.

اما حالا گلابی شده نماد «برجام نافرجام». هر وقت کسی از امیدهای بر باد رفته حرف می‌زند، یکی از گوشه مجلس می‌گوید: «یادت هست که گفتن گلابی‌های برجام را می‌خوریم؟ حالا بیا و بخور!»
اکنون ما مانده‌ایم با گلابی‌هایی که نه خورده شدند و نه رسیدند، فقط پوسیدند در انبار وعده‌ها.

اما در پایان، بیایید کمی عمیق‌تر نگاه کنیم؛ گلابی، خودش هیچ تقصیری ندارد،
برجام، خودش یک واژه است و واژه‌ها، بی‌جهت‌اند مگر ما به آن‌ها جهت بدهیم.

این ما هستیم که از «گلابی» نماد امید یا حسرت می‌سازیم. این ما هستیم که به «برجام» معنای پیروزی یا شکست می‌دهیم و این ما هستیم که می‌توانیم از دل نافرجامی‌ها، درس بگیریم، نه فقط طعنه.

پس شاید وقتش باشد گلابی را دوباره در سبد میوه‌هایمان قرار دهیم نه در سبد تحلیل‌های سیاسی و برجام نافرجام را در حافظه‌مان نگه داریم، نه در سفرهٔ طنز.
#به_قلم_خودم
#نقد
#طنز_سیاسی
✍🏻مریم قپانوری

1759339492img_20251001_172550_634.jpg

 نظر دهید »

خواب و بیدار

07 مهر 1404 توسط مریم قپانوری

خواب و بیدار
در تاریکی سحر، خانه آرام بود. مادر، دخترش را در آغوش گرفته بود؛ دخترک خوابیده بود؛ در خوابی آرام.
پدر، با چفیه‌ای بر گردن و دلِ پر از عهد، خم شد کنارشان و بوسه‌ای بر پیشانی‌ دخترش گذاشت، آهسته، مثل نسیمی که از روی گلبرگ می‌گذرد و رفت بی‌صدا و بی‌برگشت.

در خواب، دخترک بابا را با لباس خاکی دید، با لبخندی محو و نگاهی که انگار از دوردست‌ها می‌آمد.
بابا گفت: “دخترم، دعا کن” و محو شد در مهِ خواب.

دختر سه ساله بیدار شد، چشم‌هایش خیس بود. بوی بابا هنوز روی گونه‌اش مانده بود.دلش تنگ شد برای آغوشی که رفته بود به جبهه.

اما یک روزی، در خرابه‌ای دور، دختری سه‌ساله خوابیده بود؛ رقیه، با گونه‌های خاکی و دلِ شکسته. در خواب بابا را دید.
با لبخند و نگاهی پر مهر و با صدایی که می‌گفت: “دخترم!”

رقیه بیدار شد، بهانه‌ی بابا را گرفت. گریه کرد، لرزید و صدا زد: “بابا !” و دشمن دون، سرِ بریده‌ی بابا را آورد؛ در طشت با موهای خاک‌آلود و چشم‌هایی که هنوز نگاه می‌کردند. رقیه گریه کرد، بوسه زد.
گفت: “بابا، چرا ساکتی؟"و خرابه پر شد از ناله‌ای که آسمان را شکافت.

#به_قلم_خودم
#سوژه_هفتگی ✍🏻مریم قپانوری

17591667731758788175img_20250925_114359_131.jpg

 نظر دهید »

ثروت عظیم..

05 مهر 1404 توسط مریم قپانوری

ثروت عظیم

شاید وقتی نامی از مال و مکنت و اساساً «ثروت» آورده می‌شود، ذهن‌ها بی‌مهابا به سمت زر و زیورهای دنیا می‌رود؛ اما ثروت در کلام بزرگان، معنا و مفهومی عمیق دارد. ثروت، گاهی فقط در خزانه‌ها نیست، بلکه در دل‌هاست؛ در ایمان و در داراییِ انسان‌هایی که خود گنج‌اند.

در روزگاری که حقیقت در غبار فتنه‌ها پنهان شده بود و امت حزب الله در جستجوی چراغی برای عبور از شب‌های تار بود، مردی برخاست از سلاله‌ی صدق و صبر؛ مردی که نامش سید حسن نصرالله بود. او نشانه‌ای بود از آنچه ایمان می‌تواند بیافریند. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر فرزانه‌ی انقلاب، او را «ثروت عظیم برای جهان اسلام» نامید و این تعبیر اغراق نیست بلکه حقیقتی‌ست جاری در قامت و سیره‌ی او.

او مجاهد کبیر بود؛ کسی که جهاد را در شب‌های بی‌قرار، تصمیم‌های دشوار و در ایستادگی بی‌پایان معنا کرد. پرچمدار مقاومت در منطقه بود؛ پرچمی که در طوفان‌ها افراشته ماند و امید را بر دل‌های خسته تاباند.

عالمی بافضیلت دینی که علم را با عمل آمیخت و فقه را با فریاد عدالت معنا کرد. در نگاهش، دین نه حصاری برای انزوا بلکه چراغی برای بیداری بود. او از محراب تا میدان، از دعا تا دفاع، از تفسیر تا تدبیر، همه را به زیبایی زیست.

رهبر مدبر سیاسی بود؛ با نگاهی ژرف، با تدبیری آرام و قاطع، با فهمی فراتر از مرزها. او سیاست را بازی قدرت نمی‌دانست بلکه هنر هدایت می‌دانست و در این هنر، استاد بود؛ هر سخنش، وزنی داشت؛ هر سکوتش، معنایی؛ هر تصمیمش، سرنوشتی.

شخصیتی باعظمت بود؛ به عظمت روح. در چهره‌اش، فروتنی موج می‌زد؛ در کلامش، صداقت؛ در رفتارش، وقار. او از آن دست انسان‌هایی‌ بود که حضورشان، دل‌ها را مطمئن می‌کرد و نبودشان، تاریخ را دلتنگ.

سید مقاومت بود؛ نامی که با خون و ایمان و صبر، بر تارک زمان نقش بسته بود. او یک معنا برای ایستادگی، امید و پیروزی در دل شکست‌ها.

و نصرالله بزرگ، ثروتی عظیم برای جهان اسلام بود؛ ثروتی نه از جنس طلا و نقره، بلکه از جنس ایمان و بصیرت. او گنجی‌ بود که امت را به خودباوری رساند، به وحدت، به افق‌هایی که پیش‌تر فقط رؤیا بودند.

#به_قلم_خودم
#نقد
✍🏻مریم قپانوری

17589644381887375_141.jpg

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 19
  • 20
  • 21
  • ...
  • 22
  • ...
  • 23
  • 24
  • 25
  • ...
  • 26
  • ...
  • 27
  • 28
  • 29
  • ...
  • 185
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

موضوعات

  • همه
  • احکام نو پدید
  • اخبار
  • به سوی ظهور
  • تبلیغات
  • تبلیغات
  • تبلیغات
  • تبلیغات
  • حجاب و عفاف
  • درباره مدیر
  • دفاع مقدس
  • دلنوشته ها
  • دینی
  • دینی،سیاسی
  • دینی،مذهبی،سیاسی
  • روز مادر
  • سواد رسانه ای
  • سیاسی
  • سیاسی
  • سیاسی،دینی
  • عکس نوشته
  • عکس نوشته ها
  • مذهبی،دینی
  • نسیم خدا
  • نوروز 96

آیتم ها

  • چگونه نام و یاد اهل بیت (ع)را زنده نگه داربم؟
  • تب واکسن،بغض شهادت
  • حقوق والدین بر فرزندان
  • آنچه که از پدر به ما به ارث رسیده است
  • راه رسیدن به خدا
  • رقص عقربه‌ها در بلندترین شب
  • یلدای پرتقالی
  • چگونه یلدایی متفاوت برگزار کنیم؟
  • متن تبریک ویژه شب یلدا
  • خیاط زندگی
  • نازپرورده و خود شیفته
  • راهکارهای داشتن زندگی بهتر
  • چگونه یلدایی خاص برگزار کنیم؟
  • راهکارهای ساده زیستی در زندگی
  • چگونه قدردان زحمات دیگران باشیم؟
  • چگونه با فرزند خوانده خود رفتار کنیم؟
  • نجوای عروس با مادرشوهر
  • باران اشک بر زمین بی‌تاب
  • رنج کشیده، به یاد مادران آسمانی
  • زیر نور خورشید

کاربران آنلاین

  • مدرسه علمیه امام خمینی ره رباط کریم
  • نجمه همتيان
  • زفاک
  • انانه

ساعت

ساعت فلش

کد موس یا ضامن آهو

جستجو

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس