عکسهای رهبری
خدایا امشب شب نوزدهم است همان شبی که شنیدن نامش دل زینب (س) و ام کلثوم (س) را به لرزه در می آورد،اما شنیدن نامش سراسر وجود أمیر مؤمنان (ع) را غرق شادی و سرور می سازد.!!!!!!!
آری آن آقائی که عمری در انتظار شهادت نشسته بود،اکنون به آرزوی دیرینه اش می رسد و با فرود آمدن ضربت شمشیر آرامش یافته و سرود ” فزت و رب الکعبه” را با تمام وجودش سر میدهد!!!!!!
در و دیوار کوفه،ماتم زده او میشود،مسجد و محراب دیگر صوت دلربایش را نخواهد شنید و فرزندانش در غم دائمی فرو خواهند رفت…
خدایا!!!
امان از ساعتی که حسنین (ع) به مسجد آمدند و دیدند بابا در محراب خون است و امان از دل زینب(س)!!!!!!!!
ای دختر عزیزم ، زینب نازنینم
الهی من بمیرم اشک تو را نبینم
حالا چه وقت گریه است، گریه هاتو نگهدار
برای لحظه های خیمه بی علمدار
گریه هاتو نگهدار برای لحظه ای که
حسین میرود به میدان میشود غریب و تنها
اگر دریای دل آبی ست تویی فانوس زیبایش
اگر آیینه یک دنیاست تویی معنای دنیایش
***
تو یعنی یک شقایق را به یک پروانه بخشیدن
تویعنی از سحر تا شب به زیبایی درخشیدن
***
تویعنی یک کبوتر را زتنهایی رها کردن
خدای آسمان ها را به آرامی صدا کردن
بفرمائید گل لاله وحشی که در مناطق صعب العبور از کوهستان زاگرس می روید.
گفتم چو به گل رسم دامنی پر کنم هدیه اصحاب را
بوی گل چنان مستم کرد که دامنم از دست برفت
تقدیمی از طرف همسرم
مادر شدن لذتی دارد که هیچ چیز با آن برابری نمیکند!!!!!
مادر که باشی به مادر شدنت افتخار میکنی!!!!!
به اینکه ذره ای از تجلی خلقت در وجودت شکل میگیرد افتخار میکنی!!!!!
اگر فرزندهم پسر باشد ،مادر بیشتر ناز میکند!!!!!
روزهای آخر بارداری مادری است به نام فاطمه(س)
بی شک مادر بودن طعم شیرینی دارد آن هم اگر یک معصوم از نسل معصوم قدم بر چشمان گیتی می نهد!!!!
مادر این روزها نگران است!!!!!
او از حملش کراهت دارد!!!!
حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً
مادرش او را با ناراحتى حمل مىکند و با ناراحتى بر زمین مىگذارد؛(1)
آخر مگر چه شده است؟
چرا یک مادر از حملش کراهت دارد؟؟
به راستی این طفل معصوم و مادرش چه گناهی کرده اند؟؟!
گفته اند برای مادر از عالم بالا خبری آمده است!!!
به او مژده داده اند که فرزندش پسر است!!!!!(2)
اما چه پسری؟؟!!
همان پسری که بعد از مادر،کشته میشود!!!!
همان پسری که بعد از شهادتش کفن ندارد!!
کفن نه!!! پیراهن هم ندارد!!
همان پسری که از آتش عطش در خودش می پیچید !!!
داغی که در جگر خود دارد ،برادرش ندارد(لایوم کیومک یا ابا عبدالله)!!
انگشتری که با خودش آورده بود کو؟؟
ای کاش هیچ وقت عقیق یمن نداشت!!!
چشمی به چشم قاتل و چشمی به خیمه ها
همراه کاروان خود ای کاش زن نداشت!!!
از پای کوب اسب سواران شنیده ام!!!
بردند روی نیزه سری را که تن نداشت!!!!!
یابن الحسن!!
لکنت گرفته است سراپا زبان ما
شأن نزول کیست که خون گریه می کنید؟؟
حق باشماست شام و سحر گریه می کنید!!!
جای سرشک،خون جگر گریه می کنید!!!
السلام علیک یا مظلوم یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
…………….
1) الأحقاف ، الجزء 26، الصفحة: 504، الآیة: 15
2) عن محمد بن عبد الله، عن أبیه، قال: سمعت أبا عبد الله (علیه السلام) یقول: «أتى جبرئیل (علیه السلام) رسول الله (صلى الله علیه و آله)، فقال: السلام علیک یا محمد، ألا أبشرک بغلام تقتله أمتک من بعدک؟ فقال: لا حاجة لی فیه. قال:
فانتهض إلى السماء، ثم عاد إلیه الثانیة، فقال: مثل ذلک، فقال: لا حاجة لی فیه. [فانعرج الى السماء، ثم انقض إلیه الثالثة، فقال مثل ذلک، فقال: لا حاجة لی فیه.] فقال: إن ربک جاعل الوصیة فی عقبه، فقال: نعم، أو قال ذلک.
ثم قام رسول الله (صلى الله علیه و آله) فدخل على فاطمة (علیها السلام)، فقال لها: إن جبرئیل (علیه السلام) أتانی فبشرنی بغلام تقتله أمتی من بعدی. فقالت: لا حاجة لی فیه. فقال لها: إن ربی جاعل الوصیة فی عقبة. فقال: نعم إذن. فأنزل الله تعالى عندک ذلک هذه الآیة فیه: حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً، لموضع إعلام جبرئیل إیاها بقتله فحملته کرها بأنه مقتول، و وضعته کرها لأنه مقتول».البرهان فى تفسیر القرآن ج5 .41
نویسنده: کوثر نهاوند (مهاجر إلی الله بِشِهابِ قَبَس)
ما عبـــــــد توایم، پس نجابــــت داریم
یعنی که به “کظم غیظ” عادت داریم
مــــا مردم سرزمین ایـــــــران ذاتا
نسبــت به شمــا ویــژه ارادت داریم
السلام علیک یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر (ع)
مداحی زیبای شهادت امام کاظم علیه السلام…
التماس دعا